5 مورد از اشتباهات فاندرهای استارتاپی که کسب‌وکار را به افول می‌کشاند

ورود به دنیای استارتاپ‌ها کار سختی است. بر طبق آمار جهانی تنها ۲۰ درصد کسب‌وکارها شانس موفقیت دارند و حدود ۸۰ درصد آن‌ها در همان سال اول شکست می‌خورند.

آمار فوق در شرایط اکوسیستم استارتاپی ایران ممکن است کمی متفاوت باشد اما فرض کنیم که به همان قرار است استارتاپ‌ها در ایران هم به موفقیت برسند. حال چه باید کرد تا کسب‌وکار ما هم جزء این ۲۰ درصد‌ قرار بگیرد؟

اشتباهات فاندرهای استارتاپی در ابتدای مسیر در بسیاری مواقع باعث کاهش عملکرد و حتی افول کسب‌وکار می‌شود. این اشتباهات بخشی از فرآیند یادگیری هستند و از مراحل ابتدایی تا بلوغ کسب‌وکار ممکن است رخ دهند.

هر چند گاهی اوقات همان اشتباهات کوچک و بزرگ نیز می‌تواند مانع از پیشرفت و موفقیت یک کسب‌وکار شوند. مهم این است که فاندرها از آن‌ها تجربه کسب کرده و برای بهبود اوضاع تلاش کنند.

در این مقاله به بررسی 5 اشتباه رایجی که فاندرهای استارتاپی به ویژه در ابتدای مسیر انجام می‌دهند پرداخته‌ایم.

امیدواریم با اجتناب از اشتباهات زیر کسب‌وکار شما جزء همان ۲۰ درصد برنده باشد.

1. نگه داشتن ایده اولیه به مدت طولانی

یکی از رایج‌ترین اشتباهاتی که فاندرهای استارتاپی ممکن است مرتکب شوند نگه داشتن و پایبندی طولانی مدت به ایده اولیه استارتاپی (first idea) است. آنچه بر اساس تجربیات سایر استارتاپ‌ها به دست آمده نشان می‌دهد که ایده اولیه به احتمال زیاد شکست خواهد خورد. موفقیت یک کسب‌وکار به بینش نیاز دارد؛ بینشی که از تجربه نشات می‌گیرد و بعید است در ابتدای راه‌اندازی یک استارتاپ وجود داشته باشد.

معایب پایبندی به ایده اولیه استارتاپی عبارتند از:

  1. عدم انطباق با بازار
  2. عدم بهره‌وری بهینه
  3. عدم رقابت‌پذیری
  4. عدم رشد و توسعه

جدی گرفتن بازخورد بازار و شکل‌دهی و بهبود ایده بر اساس آن از عوامل موفقیت کسب‌وکار است. تیم استارتاپی به مرور زمان شناخت بهتری از نیاز مشتری خود به دست می‌آورد و با کمی انعطاف‌پذیری می‌تواند پاسخگوی مشکلات آن‌ها باشد.

تعصب بیش از حد به ایده اولیه موجب افول کسب‌وکار می‌شود.

2. استخدام کارکنان تمام وقت قبل از تناسب محصول با بازار

در روزهای ابتدایی بلوغ کسب‌وکار شاید مهم‌ترین چیز دستیابی به محصول متناسب بازار یا product-market-fit باشد. فاندرهای استارتاپی برای رسیدن به محصول متناسب با بازار راه‌های زیادی را امتحان و ناامیدی‌های بسیاری را تجربه می‌کنند.

استخدام پیش از موعد کارکنان تمام وقت تبعاتی به شرح زیر برای استاراتاپ‌ها به همراه دارد:

  1. اتلاف هزینه‌ها و منابع
  2. عدم انعطاف‌پذیری
  3. هماهنگ نشدن با نیاز بازار

استخدام کارمندان تمام‌وقت قبل از Product-market fit باعث می‌شود که هزینه زیادی صرف پرداخت حقوق و دستمزد شود. کاهش نقدینگی فرصت آزمون و خطا کردن در رابطه با محصول اولیه را از تیم می‌گیرد.

در صورت بازارپسند نبودن محصول تولید شده ممکن است نیاز به بازنگری و اصلاح تیم استارتاپی وجود داشته باشد که استخدام کارمندان فول‌تایم این قضیه را با مشکل مواجه می‌کند.

تناسب محصول با بازار زمانی به دست می‌آید که مردم واقعا یک محصول را دوست داشته باشند.

 بهترین راه برای فاندرهای استارتاپی توسعه ایده اولیه، مشاهده بازخورد مشتریان و میزان استقبال بازار و سپس استخدام کارمندان تمام وقت است.

3. ساخت MVP بزرگتر از آنچه نیاز است

یکی از اشتباهات فاندرهای استارتاپی به‌خصوص در ابتدای مسیر ساخت MVP (حداقل محصول پذیرفتنی) بزرگ است. MVP در بیشتر مواقع به‌منظور ارائه به سرمایه‌گذار و تلاش برای جذب سرمایه انجام می‌شود. به همین دلیل بزرگتر کردن آن سبب اتلاف وقت و هزینه تیم استارتاپی و به تاخیر افتادن سرمایه دریافتی خواهد شد.

منظور از بزرگ‌تر کردن MVP اضافه کردن جزئیات و ویژگی‌هایی است که بودن آن‌ها ضروری نیست و تاثیری در نتیجه کار نخواهد گذاشت.

برای سریع‌تر شدن فرآیند جذب سرمایه استارتاپ‌ها ثبت درخواست آماده‌سازی مستندات جذب سرمایه را ثبت کنید.

مشکلاتی که MVP بزرگ می‌تواند به وجود بیاورد به شرح زیر است:

  1. ناکارآمدی
  2. پخش شدن تمرکز
  3. زمان و هزینه‌بر بودن
  4. نادیده گرفتن MVP اصلی

هر چه MVP ارائه شده بزرگتر باشد و جزئیات اضافه‌ای مانند سیستم احراز هویت محصول، نمایش امکانات مختلف، جزئیات طراحی وبسایت و… در آن وجود داشته باشد تمرکززدایی از اصل ماجرا بیشتر می‌شود.

پایبندی به ویژگی حداقلی در ارائه MVP به خصوص در ابتدای مسیر ضروری است.

4. نداشتن هم‌بنیان‌گذار برای بازاریابی

یکی از اولین مواردی که سرمایه‌گذاران از استارتاپ‌ها انتظار دارند رشد مقیاس‌پذیر یا توانایی به تحقق رساندن آن است. ماهیت بیشتر استارتاپ‌ها به گونه‌ای است که می‌توانند رشد بالا و ماهانه بسازند. با این وجود با توجه به شرایط بازار و اوضاع اقتصادی لازم است که با آزمایش مداوم کانال‌ها و استراتژی‌های بازاریابی رشد ساخته شود.

به همین دلیل حضور کوفاندری که مدیریت بازاریابی استارتاپ را بر اساس استراتژی‌های هدف بر عهده بگیرد و روی رشد تمرکز داشته باشد به نفع استارتاپ است.

فواید در اختیار داشتن هم تیمی بازاریاب به شرح زیر است:

  1. بهبود شناخت مشتریان
  2. بهبود استراتژی‌های تبلیغاتی
  3. استخراج استراتژی‌های بازاریابی موثر

حضور کارشناس مارکتینگ به‌عنوان یکی از اعضای کلیدی تیم استارتاپی باعث بازاریابی موثر می‌شود و رشد سریع‌تر را به همراه خواهد داشت. در اختیار نداشتن هم‌بنیان‌گذار بازاریاب باعث تضعیف استراتژی‌های بازاریابی و لطمه وارد کردن به موفقیت کسب‌وکار می‌شود.

5. انجام ندادن تحقیقات کافی

پنجمین اشتباه رایجی که فاندرهای استارتاپی ممکن است مرتکب شوند انجام ندادن تحقیقات کافی قبل از شروع و راه‌اندازی کسب‌وکار است. تجربه نشان داده که بسیاری از بنیان‌گذاران به همین دلیل شکست خورده و نتوانسته‌اند به اهداف خود دست پیدا کنند.

منظور از تحقیقات کافی؛ جمع‌آوری اطلاعات دقیق در مورد وضعیت بازار، رقبا و مشتریان است که می‌تواند برای تصمیم‌گیری‌های آتی به فاندرها کمک کند.

برخی از عواقب عدم انجام تحقیقات کافی قبل از راه‌اندازی کسب‌وکار عبارتند از:

  1. نادیده گرفتن رقبا
  2. ناشناخته بودن بازار و رقبا
  3. هدر رفتن منابع مالی و زمانی
  4. آگاهی نداشتن از نیاز مشتریان

اهمیت ندادن به تحقیقات کامل و اصولی قبل از شروع هر کاری ممکن است نقص‌ها و ریسک‌های جبران‌ناپذیری به همراه داشته باشد. شناخت کافی نداشتن می‌تواند سبب ارائه محصول یا خدماتی با کیفیت پایین و یا ناهماهنگ با نیاز بازار شود.

نکات گفته شده برخی از رایج‌ترین اشتباهاتی است که فاندرهای استارتاپی مرتکب می‌شوند. خوشبختانه تجربیات کافی در این زمینه وجود دارد و مطالعه آن‌ها می‌تواند به آمادگی بیشتر صاحبان کسب‌وکارها منجر شود. انجام تحقیقات بازار اصولی، مشخص کردن مخاطبین هدف، تدوین برنامه مالی مدون و پیاده‌سازی استراتژی‌های بازاریابی اصولی در کنار تیم‌سازی موفق می‌تواند باعث موفقیت هر کسب‌وکاری شود.

سایر مقالات نویسنده

اهمیت تعیین اهداف کسب و کار ها
اغلب ما چه در زندگی شخصی و چه در محل کار، اهداف مختلفی داریم. به‌عنوان مثال، شما می‌توانید خانه‌ای بخرید، شرکت جدیدی راه‌اندازی کنید و یا یک تیم را مدیریت کنید؛ این لیست می‌تواند همین‌طور ادامه داشته باشد. اما آیا هر کدام از این اهداف، قابل اجرا بوده...
اهمیت تعیین اهداف کسب و کار چیست؟
تعیین اهداف کسب و کار (Business Goals)، روش تجاری رایجی است و علاوه‌بر انگیزه بخشیدن به اعضای تیم، عملکرد آن‌ها را نیز افزایش می‌دهد. در واقع، احتمال دستیابی به موفقیت در استارتاپ‌ها با هدف‌گذاری اصولی، بیشتر می‌شود. اغلب افراد هنگامی که مسیر و مقصد خاصی را در ذهن...
چند نمونه اهداف تجاری کسب و کار
داشتن اهداف تجاری در کنار تیم باانگیزه و شبکه مشتریان برای رشد کسب‌وکار ضروری است. با تعیین اهداف کسب‌وکار تعهد به توسعه یک شرکت به روش‌های خاص نشان داده می‌شود بنابراین، چه در کسب‌وکار کوچکی مشغول فعالیت هستید، چه در یک استارتاپ یا به‌عنوان رهبر شرکتی بزرگ‌تر فعالیت...
نحوه تعیین اهداف تجاری استارتاپ
کسب‌وکارها با توجه به صنعت و اندازه خود، اهداف متنوعی را دنبال می‌کنند که می‌تواند شامل افزایش درآمد، بهبود خدمات به مشتریان و پرورش مهارت‌های کارکنان باشد. فارغ از نوع و خصوصیات کسب‌وکار، مهم است که به صورت هدفمند برای رسیدن به این اهداف تلاش شود. پیاده‌سازی استراتژی‌های...

مقالات مشابه

startups team building
هنگامی که ایده اولیه در ذهن فاندر استارتاپ شکل می‌گیرد همه‌چیز آسان و راحت جلوه می‌کند اما به محض فرونشستن هیجان‌های اولیه و جدی‌تر شدن مسائل، متوجه می‌شوید که کار کردن در کنار افراد با ذهنیت‌های متفاوت بسیار دشوار است. بیت شعر که عشق آسان نمود اول ولی...
تست کلیفتون در تیم سازی استارتاپ ها
آیا تا به حال از تست کلیفتون گالوپ (Clifton Strengths) استفاده کرده‌اید؟ استفاده از تست کلیفتون در تیم سازی استارتاپ ها، بسیار متداول است. می‌دانیم که در تشکیل تیم استارتاپی، توجه به شخصیت افراد نیز در کنار تخصص‌ آن‌ها اهمیت دارد. بنابراین، شناسایی روحیات افرادی که قرار است...
ویژگی های مدیرعامل استارتاپ (CEO)
CEO یا مدیرعامل استارتاپ، نقشی اساسی در حرکت موفقیت‌آمیز استارتاپ‌ها در فضای ابهام و عدم‌قطعیت دارد. در مواجه با چالش‌های پیش‌رو، نقش یک CEO استارتاپ می‌تواند بسیار پررنگ باشد. مدیرعامل یک استارتاپ دو وظیفه متفاوت دارد؛ یکی از آن‌ها مدیر بودن و دیگری رهبر بودن است. با وجود...
آشنایی با شکل‌گیری فرهنگ استارتاپی در کسب‌وکارها
فرهنگ سازمانی یکی از مواردی است که کمک می‌کند استارتاپ‌ها به بیراهه نروند و بتوانند محیط مناسبی برای دستیابی به بهترین عملکرد فراهم کنند. می‌دانیم که تعداد بالایی از کسب‌وکارها (در حدود ۹۰ درصد) پس از تاسیس در همان مراحل ابتدایی شکست می‌خوردند. زیرا آن‌ها مدل کسب‌وکار بادوامی...

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.