هنگامی که ایده اولیه در ذهن فاندر استارتاپ شکل میگیرد همهچیز آسان و راحت جلوه میکند اما به محض فرونشستن هیجانهای اولیه و جدیتر شدن مسائل، متوجه میشوید که کار کردن در کنار افراد با ذهنیتهای متفاوت بسیار دشوار است. بیت شعر که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها در مورد شرایط استارتاپها بسیار صادق است. اگر نگوییم تیم سازی در استارتاپ ها مهمترین بخش تشکیل یک کسبوکار است، باید بگوییم با یکی از مهمترین قسمتهای شکلگیری یک استارتاپ روبرو هستیم.
تیم سازی استارتاپ، پروسهای زمانبر، حساس، با اهمیت و در عین حال یکی از مهمترین مشکلات استارتاپها به خصوص در مراحل رشد اولیه است. تیم سازی مانند هر کار دیگری اصولی دارد اما به علت عدم آگاهی کافی، بسیاری از کسبوکارها در این مرحله دچار شکست و فروپاشی میشوند. مطالعه مقاله پیشرو که حاصل بررسی بیش از ۱۳۰۰ استارتاپ طی ۱۵ سال فعالیت نگارنده است، به همه کسانی که در ابتدای مسیر تیم سازی استارتاپی قرار دارند، توصیه میشود.
کنترل هزینه به خصوص در ابتدای فعالیت استارتاپها بسیار اهمیت دارد پس کار کردن در کنار اعضای تیمی که تعدادشان کم باشد ولی در عین حال قابلیت انجام چند کار را داشته باشند، یک مزیت است. هر چند باید بدانیم که یک نفر نمیتواند از پس تمام مشکلات و فعالیتهای یک تیم استارتاپی بربیاید و در هر شرایطی وجود دو عقل و دانش در کنار یکدیگر بهتر عمل میکند.
اگر در ابتدای راه قرار دارید و به فکر راهاندازی کسبوکار خود هستید، تیم سازی یکی از اصلیترین مراحلی است که باید به سلامت از آن عبور کنید.
در ادامه به بررسی اصول تیم سازی در استارتاپها میپردازیم که در ۴ قسمت به شرح زیر بررسی میشود:
- ضرورت وجود تیم
- مراحل تشکیل تیم
- راهکارهای تشکیل تیم
- آسیبشناسی تعارض در تیم
برای آشنایی بیشتر با اصول تیم سازی در استارتاپ ها، به بررسی همهجانبه میپردازیم.در واقع تلاش میکنیم تا به این سوال پاسخ دهیم که اصولاً
- لازمه وجود تیم چیست؟
- مراحل تشکیل تیم از زمان تشکیل استارتاپ تا زمانی که به نقطه نهایی میرسد، کدام است؟
- هر کدام از این مراحل چه ویژگیهایی دارد و چه راهکارهایی برای عبور از آن مرحله وجود دارد؟
پس از آن، به مرحله «من به عنوان یک فاندر چگونه تیمام را تشکیل بدهم؟» میرسیم. در نهایت، پس از تشکیل تیم به علت تفاوت در روحیات افراد و به وجود آمدن مسائل مختلف، یک سری تعارضها در مسیر توسعه استارتاپ به وجود میآید که در صورت بیتوجهی میتواند کسبوکار را دچار بحران کند. آسیبشناسی این تعارضها و توجه به تمام مراحل فوق، میتواند کسبوکارها را به سلامت به مقصد نهایی خود برساند.
بخش اول: ضرورت تیم سازی در استارتاپ ها
برای رساندن ایده به مرحله اجرایی و تبدیل آن به یک استارتاپ، به تیم احتیاج داریم؛ به مرور با بزرگتر شدن کسبوکار و تخصصی شدن این فرآیند، به افرادی با مهارتهای متفاوت و در عین حال مکمل نیاز پیدا میکنیم.
حتی پس از گذران مراحل اولیه، هنگامی که کسبوکار نیاز به جذب سرمایه پیدا کرده است، اهمیت تیم به عنوان نقطه قوت بیشتر مشخص میشود. چرا که از منظر سرمایهگذار هم تیم اهمیت زیادی دارد. اینکه چه افرادی با چه تخصصهایی در یک استارتاپ مشغول به کار هستند، میتواند وجه تمایز آنها از سایر کسبوکارها باشد.در واقع، سرمایهگذار بر روی افراد تشکیلدهنده و پتانسیل بالقوه آنها سرمایهگذاری میکند؛ سرمایهگذاران استارتاپهایی با تیم قدرتمند را به بقیه استارتاپها ترجیح میدهند.
موفقترین سرمایهگذاری روی شخصیتها است نه روی ایده!
از انقلاب صنعتی اول هر چه بیشتر به سمت امروز آمدهایم، روند تخصصی شدن و پیچیدگی فناوری متوقف نشده است. در انقلاب صنعتی اول بیشتر با اقتصاد مبتنی بر سرمایه مواجه بودیم اما اکنون در انقلاب صنعتی چهارم با اقتصاد دانشمحور سروکار داریم. در اهمیت دانش شکی وجود ندارد اما سوال اصلی اینجاست که آیا دانش بدون حضور نیروی انسانی، قابلیت اجرایی شدن دارد؟ خیر. اگر تیمی وجود نداشته باشد، همهچیز در همان حد ایده اولیه باقی میماند.
نکته بعدی این است که با تخصصی شدن فعالیتها، به طور قطعی یک نفر نمیتواند تمام نیازمندیهای یک استارتاپ را برطرف کند و نیاز به افرادی با تخصصهای متفاوت برای به حرکت درآوردن چرخهای یک کسبوکار به شدت حس میشود. در واقع مسیر تکامل کسبوکارها به سمت کار تیمی میل پیدا میکند. بنابراین، تیم سازی در استارتاپ ها یک نیاز ضروری است. منظور از تیم، صرفا قرار گرفتن گروهی از افراد کنار یکدیگر نیست؛ تیم و گروه تفاوتهای زیادی با هم دارند.
به خاطر داشته باشید که هیچ ایده بزرگی بدون تیم و گروه نمیتواند به ثمر بنشیند.
مهمترین تفاوتهای تیم و گروه چیست؟
به منظور تیم سازی در استارتاپ ابتدا لازم است بدانیم تیم و گروه چه تفاوتهایی با هم دارند و چرا کار تیمی و ساختار آن در کسبوکارها برای ما اهمیت دارد؟ به منظور درک بیشتر این اختلاف، تفاوتهای این دو از جنبههای مختلف بررسی میشود.
فراموش نکنید صرف قرار گرفتن تعدادی از افراد در کنار یکدیگر، باعث تشکیل تیم نمیشود. برای تبدیل گروهی از افراد به تیم، به چند فاکتور اساسی احتیاج داریم که مهمترین آنها عبارتند از:
- هدف: در کار تیمی هدف این است که یک عملکرد جمعی صورت بگیرد تا ۲+۲=۵ اتفاق بیفتد؛ در صورتی که در گروه، هدف این است که یک سری از افراد از اطلاعات مشترکی باخبر باشند و بر آن اساس پروژه را پیش ببرند.
- همافزایی: در کار تیمی همافزایی مثبت است تا مانند عامل قبلی، ۲+۲=۵ صورت بگیرد، اما این عامل در کار گروهی به این صورت نیست؛ حتی گاهی همافزایی گروه منفی است و اصلا کاری به کار هم ندارند.
- مسئولیتپذیری: مسئولیتپذیری در کار تیمی به صورت فردی و مشترک اتفاق میافتد. اما در کار گروهی حوزه وظایف هر فرد محدود به انجام تسکهای روزانه خود او است و از قابلیتهای دیگر هر فرد استفادهای نمیشود.
- مهارتها: مهارتها در کار تیمی حتما و قطعا مکمل یکدیگر هستند تا همافزایی تیم اتفاق بیفتد اما مهارتها در کار گروهی به صورت تصادفی و پراکنده در کنار یکدیگر هستند.
آشنایی با مفهوم تیم سازی استارتاپ؛ یک مقال واقعی
اگر بخواهیم با یک مثال جامع، ساختار تیم و کار تیمی را به زبان ساده شرح دهیم، باید از مثال بدن خود استفاده کنیم. اعضای بدن ما در کنار یکدیگر یک تیم را تشکیل دادهاند , در عین حال که عملکرد دستهجمعی دارند و هیچ عضو بدون وظیفهای در بدن وجود ندارد، تمام اعضا با یکدیگر وابستگی متقابل داشته و در عین حال هم تعارض در بین آنها وجود دارد. تعارض به چه معنا؟ به این معنا که همانطور که سیستم جذبی داریم، سیستم دفعی هم داریم و نبود یکی از اعضا، باعث اختلال در عملکرد بقیه اعضا نیز میشود.در واقع فعالیت تمام اعضا در کنار یکدیگر معنا پیدا میکند و به هدف مشترک سیستم بدن که حفظ حیات است، دسترسی پیدا میکنند.
پس به صورت خلاصه اگر بخواهیم گروه ما تبدیل به تیم شود و تیم سازی استارتاپی صورت بگیرد لازم است که؛
- عملکرد جمعی داشته باشد
- همافزایی در آن مثبت باشد
- به هدف مشترک پایبند باشد
- وابستگی متقابلاش به بقیه اعضا حفظ شود
- عضو بیکاری وجود نداشته باشد
- با وجود تعارض بین اعضا، طبیعی برخورد کند
با رعایت نکات بالا، میتوان گفت که گروه به تیم تبدیل شده است و ما دیگر با کار تیمی سروکار داریم.
طبق گزارشی که کمپانی cbinsights درباره عوامل شکست استارتاپها منتشر کرده است، سومین دلیل شکست استارتاپها نبود تیم خوب است؛ ۲۳ درصد از سهم شکست استارتاپها متعلق به عدم وجود تیم قوی است.
بخش دوم: مراحل تیم سازی استارتاپ ها
تیم قرار نیست از آسمان فرود بیاید؛ تمام استارتاپهای یونیکورن حال حاضر، همگی یک زمانی ساخته شدهاند. این کسبوکارها با قرار گرفتن دو یا سه فاندر اولیه که یک مرکز رشد یا شتابدهنده باعث آشناییشان شده، به وجود آمدهاند. مسئولیت تیم سازی در استارتاپ ها به عهده فاندر است. تصور کنید فاندری با ایده خوب و دو سه نفر در کنارش آماده تاسیس کسبوکار خود است اما این قضیه به این راحتی نیست و فاندر مورد نظر مشکلات زیادی خواهد داشت. برای مثال:
- هنگامی که استارتاپ در ابتدای حیات خود است، خود فاندر باید به تمامی فعالیتها نظارت داشته باشد. او هنوز نمیتواند مسئولیتها را به اعضای تیم استارتاپی واگذار کند.
- اهداف استارتاپ هنوز مشخص نشده است. اگر شما فاندر کسبوکاری هستید بهتر میدانید که استارتاپها در شش ماه اولیه درک واضحی از اهداف خود ندارند و تعیین هدفهای آنها نیازمند فیدبک بازار است.
- گاهی این تصور اشتباه برای اعضای تیم به وجود میآید که صرف حضور آنها در تیم کافی است و احتیاج به تلاش بیشتر نیست. در صورتی که استارتاپ به خصوص در ابتدای حیات به تلاشی 24 ساعته برای بقا نیاز دارد.
- به خصوص هنگامی که تیم خود را از دایره دوستان و آشنایان انتخاب کردهاید، شرایطی پیش میآید که اعضای تیم فاندر را به عنوان رهبر نمیپذیرند. درست است که کار با شما شوخی ندارد اما همه اعضای تیم پذیرای این نکته نیستند.
همه نکات بالا فاندر یک استارتاپ را میتواند با عدم بهرهوری در تیم مواجه کند.
مراحل تیم سازی در استارتاپ ها از دید بروس تاکمن
بروس تاکمن در سال ۱۹۶۵ یک مدل کسبوکار ارائه داده که هنوز هم تمام فاندرهای استارتاپ به خصوص در خارج از ایران و کسانی که برای شروع هر کاری به دنبال رفرنس آکادمیک هستند، از آن استفاده میکنند. اگر شما هم قبل از شروع کسبوکار خود به مطالعه میپردازید، حتما با مدل بروس تاکمن آشنا هستید. تاکمن میگوید ساختن هر تیم برای استارتاپ ۵ مرحله دارد.
- مرحله شکلگیری
- مرحله طوفان و تنشزایی
- مرحله هنجارسازی
- مرحله عملکرد
- مرحله خاتمه تیم
بررسی جوانب مختلف کار و سنجش فرآیندهای مختلف کسبوکار در این مرحله بسیار توصیه میشود اما متاسفانه در ایران کمتر استارتاپی به سراغ مدل کسبوکار تاکمن میرود. همانطور که در تصویر زیر مشاهده میکنید، تاکمن ۵ مرحله را برای تیم استارتاپی درنظر میگیرد.
محور عمودی این نمودار در مورد کارایی تیم صبحت میکند؛ محور افقی در بعضی منابع به عنوان عامل زمان درنظر گرفته شده است اما ما به پیشنهاد خود آقای تاکمن، این محور را به عنوان عملکرد تیم درنظر میگیریم.
مرحله اول تیمسازی: شکلگیری
از کجا بدانیم که یک تیم در مرحله شکلگیری قرار دارد؟ این مرحله از ساختار تیم استارتاپی تقریبا به سرعت قابل شناسایی است و یک سری ویژگیهای قابل تشخیص دارد که عبارتند از:
- اعضا آرام و مودب، هیجانزده و یا گیج و مبهم هستند.
- نقش یک نفر به عنوان رهبر در این مرحله پررنگ است.
- شرح وظایف افراد و مسئولیتها واضح و مشخص نیست.
- از نظر زمانی خیلی کوتاه است. (بین یک الی چند جلسه)
- صحبتهایی ابتدایی پیرامون نحوه فعالیت تیمها میشود.
این حالتها در اوایل شکلگیری استارتاپ بیشتر به چشم میآید اما لازم نیست از این مرحله ترس داشته باشید. درست است که گرفتن در این مرحله ممکن است برای شما خیلی خوشایند نباشد، اما مرحلهای است که تمام استارتاپها آن را گذراندهاند و برای شما هم هر چند با سختی اما خواهد گذشت.
مرحله دوم تیمسازی: طوفان یا تنشزدایی
محور عمودی نمودار این مرحله را که مشاهده کنید، متوجه میشوید که استارتاپ به میزان حداقلی بهرهوری خودش رسیده است. کم بودن بهرهوری در مرحه طوفان نشانه چیست؟
- چالش بین اعضای تیم شروع شده و تعداد مشاجرهها بالا رفته است.
- اعضای تیم برای مشخص شدن وظایف و مسئولیتهای خود شما را به چالش میکشند.
- گاهی اعضای تیم با رویکرد طراحی شده برای استارتاپ به مشکل میخورند.
- ارزشمندی هدف تیم برای برخی از اعضا مورد سوال و چالش واقع میشود.
- حجم کار پیشبینی شده برای اعضای تیم زیاد به نظر میرسد و طفرهروی شروع میشود.
با کم شدن کارایی تیم، تعداد زیادی از استارتاپها در این مرحله شکست میخورند. به بیانی دیگر اگر استارتاپی نتواند از این مرحله به سلامت عبور کند، شکستش حتمی است.
مرحله سوم تیمسازی: هنجارسازی
از نشانههای رسیدن به این مرحله، کمرنگ شدن طوفان و نشان دادن اثراتی از بهرهوری است. در مرحله هنجارسازی بارقههای امید کمکم دیده میشود. این مرحله ویژگیهایی دارد که به آنها اشاره میکنیم:
- تیم به نظم و ساختار دست یافته است.
- اعضای تیم به رهبر احترام میگذارند و نقش رهبری او را پذیرفتهاند.
- شناخت اعضا از یکدیگر افزایش یافته شده و احساس راحتی بیشتری بین تیم استارتاپی احساس میشود.
- روحیه انتقادپذیری در تیم به وجود آمده و اعضا برای انجام وظایف به یکدیگر کمک میکنند.
- اعضای تیم نسبت به هدف کسبوکار تعهد بیشتری دارند و هدف برای آنها ارزشمندتر از قبل شده است.
در مجموع روند پیشرفت کارها خیلی بهتر از قبل است اما به عنوان فاندر استارتاپ یک نکته را باید مدنظر داشته باشید که اگر در این مرحله قصد تعریف فعالیت جدید برای استارتاپ خود را داشته باشید، ممکن است دوباره به مرحله قبلی (مرحله طوفان) برگردید. مراقب فعالیتهای جدید تیم خود باشید.
مرحله چهارم تیمسازی: عملکرد
در این مرحله هرگونه تردید نسبت به ساختار تیم استارتاپی از بین رفته و هر عضو در مورد جایگاه خود به قطعیت کلی رسیده است. این مرحله، مخصوص عملکرد است. تیم استارتاپی در جایی قرار میگیرد که قرار است به زودی محصول اولیه را روانه بازار کند و نتیجه تمام زحمات خود را ببیند. پس انسجام تیمی در این مرحله بسیار با اهمیت است.
- پذیرش دیدگاه «عضوی از یک تیم بودن» به نسبت مراحل قبلی سادهتر میشود.
- ممکن است در این مرحله با توجه به نیاز استارتاپ، افرادی از ساختار تیم جدا یا به آن اضافه شوند.
- توجه رهبر تیم به صورت جدی باید به هدف تیم و اعضای تیم باشد زیرا نگه داشتن و انسجام تیم در این مرحله اهمیت دارد.
- در این مرحله تیمهای پروژهای شکل میگیرد. گاهی این پروژهها کوتاهمدت و گاهی طولانیمدت هستند که نیاز به تغییر در ساختار و تشکیلات تیم احساس میشود.
در این مرحله تیم استارتاپی به یک ثباتی رسیده و کمکم آماده میشود که آخرین مراحل بلوغ خود را هم طی کند.
مرحله پنجم تیمسازی: خاتمه تیم
در این مرحله تمام تسکهایی که برای اعضای تیمتان تعریف کردهاید، تمام شده و استارتاپ به مرحله رشد و اسکیلآپ رسیده است. در مرحله خاتمه اعضای اولیه تشکیلدهنده تیم از استارتاپ خارج میشوند یا به اختیار خود در تیم میمانند.
بخش سوم: راهکارهای تیم سازی استارتاپ ها کدام است؟
تا اینجا به عنوان یک فاندر میدانیم که چه مسائلی برای تشکیل تیم در مسیر ما وجود دارد و ۵ مرحله شکلگیری یک تیم را از سر گذراندهایم. حالا میخواهیم بدانیم که چطور میتوان یک تیم استارتاپی را تشکیل داد؟
بایدهای مورد نیاز برای تیم سازی در استارتاپها و کسب موفقیت
قبل از انتخاب اعضای تیم لازم است به یک سری بایدها توجه کنید. با رعایت این نکات میتوانید تا میزان خوبی نتیجه موفقیت تیم استارتاپی خود را تضمین کنید.
- همراه خود را براساس اهداف انتخاب کنید نه برعکس.
- اهداف را زمانبندی کرده و استخدام را براساس آن انجام دهید. نه زودتر نه دیرتر.
- استخدام پیش از موعد ممنوع!
از اشتباهات رایج استارتاپها در اولین مرحله رشد، استخدام سریع افراد است. Jeremy Ong مالک استارتاپ HUSTLR مجموعهای از بلاگها و کسبوکارهای آنلاین کسی است که این موضوع را از راه سختش یاد گرفته است. او از تجربه خود میگوید:
«یکی از بزرگترین اشتباهات من هنگام رشد سریع شرکتم، استخدام زودتر از موعد افراد بود. من برای پاسخگویی به تقاضای موجود، تنها به دنبال افزایش بیش از حد نیروی انسانی بودم در نتیجه، کارمندانی را استخدام کردم که با فرهنگ سازمانی شرکت سازگاری نداشتند و به روحیه شرکت آسیب وارد کردند. بهرهوری هر کارمند به دلیل وجود حواسپرتی و عملکرد ضعیف سایر کارمندان به شدت کاهش یافت و در نهایت ما با تعداد افراد بیشتر، بهرهوری کمتری را تجربه میکردیم!»
لازم نیست تمام استارتاپها از همان ابتدای کار تیم مارکتینگ تشکیل بدهند! اجازه دهید ابتدا محصول به جایی برسد و سپس برای تیمهای مختلف هزینه کنید. خیلی اهمیت دارد که هوشمندانه و با توجه به پیشرفت محصول و نیاز بازار، افراد را استخدام کنید.
- بهترین شخصیتها را انتخاب کنید. به این منظور میتوانید از تستهایی استفاده کنید که هر کدام قسمتی از ابعاد و ویژگیهای شخصیتی افراد را برای شما مشخص میکنند. استفاده از تستهای زیر برای تیم سازی در استارتاپ ها توصیه میشود:
- تست کلیفتن به شناسایی توانایی بالقوه افراد میپردازد.
- تست مایرز بریگز تایپ شخصیتی افراد را برای ما آشکار میکند.
- تست نئو به روانشناسی صفات شخصی میپردازد.
- تست دیسک با سنجش رغبتسنجی، تواناییهای افراد را مشخص میکند.
- تست بلبین به اصلاح نقشها در تیم میپردازد.
- در هنگام انتخاب همبنیانگذار باید بتوانید به سوالاتی اساسی در مورد او پاسخ دهید.
با پاسخ به سوالات اساسی در مورد همبنیانگذار تا حد زیادی برای شما روشن میشود که به چه نوع همبنیانگذاری احتیاج دارید اما از کجا باید او را پیدا کنید؟ هنگامی که یک ایده در ذهن دارید، چه میکنید؟ بعضی از افراد به محض ایده داشتن، تیم سازی استارتاپ را به دایره دوستان و آشنایان خود محدود میکنند. آیا این کار درستی است؟
در پروسه تیم سازی از کجا میشود همبنیانگذار پیدا کرد؟
توصیه میشود که تا جای ممکن از روابط خویشاوندی برای توسعه استارتاپ خود استفاده نکنید. استارتاپ پر از چالش و پیچیدگی است که در ادامه این چالشها روابط شخصی و خانوادگی هم دچار اختلال میشود. در نهایت شما یا باید روابط خویشاوندی را فدای رشد کسبوکار کنید و یا استارتاپ خود را قربانی کنید تا روابط دوستانهتان آسیب نبیند. اما بهترین راه برای یافتن همبنیانگذار مناسب چیست؟ شما از چه راهی میتوانید تیم سازی در کسب و کار خود را به بهترین نحو انجام دهید؟
شبکهسازی راهی مطمئن برای پیدا کردن همبنیانگذاران است.
بهترین کار شبکه سازی است؛ شما میتوانید به دنبال تخصص مورد نیاز خود در شبکههای اجتماعی مثل لینکدین یا کلابهاوس عضو باشید و از افرادی که سابقه مثبتی دارند و توانمند هستند، دعوت به همکاری کنید.
سایر مکانهای مناسب برای تیم سازی استارتاپی عبارتند از:
- دانشگاهها، یکی از بهترین مکانها برای شناختن افراد است؛ در این مکان آموزشی میتوانید علاوه بر تخصص از روحیات افراد هم شناخت پیدا کنید. خیلی از استارتاپهای موفق سیلیکونولی از تیمهای دانشجویی شکل گرفتند.
- محل کار، به خصوص محل کار سابق، مکان خوبی برای پیدا کردن همبنیانگذاران است؛ شما از همکاران سابق خود شناخت خوبی پیدا کردهاید و از همین امتیاز میتوانید استفاده کنید.
بعد از انتخاب همبنیانگذاران از اعضای تیم بخواهید که بوم مدل تیمسازی را تکمیل کنند. به تعداد اعضای تیم، بوم مدلسازی را پرینت گرفته و از آنها بخواهید بوم را تکمیل کنند. شما با مطالعه این بوم میتوانید به اطلاعات ارزشمندی از اعضای تیم خود دست پیدا کنید. میتوانید متوجه شوید که هر یک از اعضا، نقش، جایگاه و پتانسیل خود را در تیم میشناسد یا خیر. با این ترفند قرار است مطمئن شوید که تناقضی بین اهداف استارتاپ و ذهنیت تیم استارتاپی وجود ندارد. در صورتی وجود تناقض در ذهنیت اعضای تیم، زمان بگذارید و تمام جزئیات مربوطه را برای او روشن کنید.
بخش چهارم: آسیبشناسی تعارض در تیم استارتاپی
شما به عنوان فاندر استارتاپ لازم است نسبت به تعارضها آگاه باشید. هنگامی که تعارض در تیم وجود دارد شما باید جلوی آن را بگیرید. در غیر این صورت اجازه دادهاید که تعارض در تیم شما تبدیل به طوفان شود. هر فاندر استارتاپی باید نسبت به آسیبزننده بودن تعارضها آگاه باشد.
همانطور که در تصویر مشاهده میکنید، گاهی تعارض پیش آمده، صرفا به دلیل تفاوت در نوع نگاه و دیدگاههای مختلف است.
تعریف تعارض چیست؟
هر زمان که دو نفر در جهت تضاد هم میاندیشند، تعارض به وجود میآید. به تعارض نباید با دید منفی نگاه کنیم. زیبایی جهان هستی در وجود تعارضها است و اگر تفاوتی بین دیدگاهها وجود نداشت، درک متقابلی هم به وجود نمیآمد. تعارض اجتنابناپذیر است و در سادهترین روابط هم ممکن است به وجود بیاید. مهم مدیریت درست این تعارض و جلوگیری از تبدیل آن به بحران است.
مدیریت تعارض چه اهمیتی دارد؟
در جامعه انسانی به تعداد افراد خلق شده، شخصیتها، روحیات و نگرشهای متفاوتی وجود دارد. اما شما برای تعامل با افراد باید بتوانید با این تفاوتها کنار بیایید. و تنها در این صورت است که میتوان تعارضها را مدیریت کرد.
- تعارض اگر حل نشود، ممکن است به عواقبی مانند درگیری لفظی و فیزیکی برسد.
- اگر تعارض را در تیم کنترل نکنید، ممکن است کسبوکار خود را تا آستانه نابودی پیش ببرید.
- عدم کنترل تعارض میتواند به جنگ منجر شود. تمام جنگهای دنیا از یک تعارض ساده و حل نشده آغاز شده است.
عدم تشخیص یا رها کردن تعارض تمام اعضا را تحتتاثیر قرار داده و آنها را دلسرد میکند. دلسردی اعضای تیم هم در نهایت باعث عدم موفقیت استارتاپ میشود.
تعارض خوب است یا بد؟
به طور قطعی نمیتوان گفت که تعارض خوب است یا بد. تعارض هم فرصت است و هم تهدید! اما تعارض ترسناک نیست. هیچ دو نفری در دنیا وجود ندارند که دقیقا همانند هم فکر کنند. فردی که دربرابر شما با دیدگاه متفاوت قرار دارد، در عین وجود تعارض، در حال رشد دادن دیدگاه شما نیز هست. ذهن شما در برخورد با دیدگاه متفاوت باز خواهد شد و ابعاد مختلف یک قضیه را در نظر میگیرد. شناخت تعارضها به پیشبینی عملکرد تیم و مشکلات احتمالی کمک میکند.
راهکارهای مدیریت تعارض کدام است؟
با رعایت راهکارهای زیر به احتمال زیاد میتوانید از بروز تعارض در تیم استارتاپی خود جلوگیری کنید و این مرحله را با موفقیت پشت سر بگذارید.
۱. شناخت تعارض
اینکه تعارض را بشناسید، خیلی اهمیت دارد. بعد از شناسایی تعارض با اعضای تیم درباره آن صحبت کنید و به دنبال راهحل باشید. در یک مجموعه، همه تعارضها درونی و داخلی نیستند. گاهی این اختلافنظر و تعارض در ارتباط با فیدبکی است که از بازار گرفتهاید. در مورد این تعارضهای بیرونی هم لازم است صحبت کنید.
۲. گفتوگو در مورد تعارض
به عنوان یک تیم در مورد اثراتی که تعارض میتواند بر پویایی و عملکرد تیم بگذارد، صحبت کنید. مهم است که با اعضا توافق داشته باشید که در مورد تعارضهای پیش آمده صحبت کنید. برخورد قهرآمیز در مواجه با تعارضها، رویکرد درستی نیست.
۳. توافق بر همکاری
وقتی تعارضی به وجود میآید، همه اعضا باید برای همکاری در حل آن تعارض همکاری داشته باشند. در این مرحله گوش دادن فعال یک ضرورت است زیرا شما را به درک مستقیم نیازهای افراد سوق میدهد.
۴. توافق بر ایجاد ارتباط
هنگام بروز تعارض، اعضای تیم باید نظرات و ایدههایشان را مطرح کنند. مهمترین نکته در این مرحله، ارتباط همگانی برای حل تعارض است. لازم است که افراد در این موقعیت از احساسات خود بیپرده سخن بگویند.
۵. شفافسازی موقعیتها
هر یک از اعضای تیم به وضوح باید موقعیتشان را مشخص کنند. برای مثال تصور کنید که شما در نحوه مارکتینگ محصولی به تعارض خوردهاید. در این موقعیت باید از اعضای تیم بخواهید که شفاف موضع خود را بیان کرده و به واکاوی دیدگاه خود بپردازند. ما در تیم به فرضیاتی که نظریه روی آن استوار است، نیاز داریم.
۶. آنالیز دو گروه کوچکتر
تیم را به دو گروه تقسیم کنید و افراد همنظر را در یک گروه جا دهید. در این گروهها تمام جنبههای تعارض پیش آمده را بررسی کنید. تمام حقایق، فرضیات و نقطهنظرات در این مرحله اهمیت و نیاز به تجزیه تحلیل دارند.
۷. فهرست حقایق و فرضیات
هر یک از اعضای گروه چه نظری در مورد تعارض پیش آمده دارد؟ از چه داده و اطلاعاتی به عنوان مبنای نقطهنظرش استفاده میکند؟ فرآیند و معیار تصمیمگیری در اینجا چه بوده است؟
۸. متقاعد کردن تیمی
پس از انجام مکالمات گروهی، امکان توافق خیلی زیاد است. هنگامی که افراد همنظر را در یک گروه قرار میدهید، آتش تعارض به سرعت خاموش میشود. و برای هر کدام از طرفین، فکر کردن به فرضیات دیگر و دیدن حقایق آسانتر میشود.
برای تیم سازی در استارتاپ ها علاوه بر تمام نکات گفته شده، به تعارضها هم بیتفاوت نباشید؛ تجربه نشان داده که استارتاپهایی موفق خواهند شد که بنیانگذاران آن به دنبال ایجاد تعامل مثبت و به وجود آوردن تعلق خاطر بین اعضای تیم هستند. شما به عنوان فاندر استارتاپ با شناسایی به موقع تعارضها و مدیریت صحیح آنها مسیر پیشرفت استارتاپ را هموار میسازید.
1 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید
ممنون از مطلب بسیار کاملتون خانم سجادیان.