راهنمای ارزش گذاری کسب و کار و استارتاپ ها

راهنمای جامع ارزش گذاری کسب‌ و کار ها

ارزش گذاری کسب و کار (Business Valuation)، به هیچ عنوان کار ساده‌ای نیست؛ ارزشگذاری شرکت های کم درآمد یا فاقد سود با آینده‌ای نامشخص، بسیار دشوار است. به همین دلیل ارزش‌گذاران با استفاده از رویکردی کمی یا کیفی (تحلیلی)، ارزش استارتاپ را تخمین می‌زنند.
ارزشگذاری استارتاپ، فرآیندی است که با استفاده از مجموعه‌ای از روش‌ها به برآورد ارزش اقتصادی یک کسب و کار می‌پردازد. شرایط به گونه‌ای است که هم کسب ‌و کارهای نوپا هم آن‌هایی که به بلوغ رسیده‌اند، به خدمات ارزش‌گذاری نیاز پیدا می‌کنند. تنها تفاوت در انتخاب روش مورد نظر است که بر اساس شرایط توسط کارشناس ارزشگذار انتخاب می‌شود.
اگر شما هم قصد تعیین ارزش اقتصادی دارایی، برند، دارایی های نامشهود، دانش فنی، شرکت، واحد تجاری یا استارتاپ دارید، در مسیر ارزشگذاری کسب و کار قرار گرفته‌اید. طی این فرآیند، ارزش منصفانه دارایی در مقایسه با سایر شرکت‌ها مشخص می‌شود.
به‌منظور انجام ارزشگذاری، به طیف وسیعی از اطلاعات از جمله، میزان درآمد، سود و زیان‌ها، دارایی‌های منقول، دانش فنی، جریان های نقدینگی و… نیاز داریم.

ارزش گذاری کسب و کار چیست؟

ارزش گذاری کسب و کار، مجموعه‌ای از روش‌هایی است که افراد متخصص می‌توانند از آن برای تعیین ارزش دارایی مورد نظر استفاده کنند. این محاسبات ممکن است شامل عناصر مختلفی مانند تجهیزات، موجودی، اموال و داریی‌های نقدی، دانش فنی و حتی برند باشد.
بنیان‌گذاران و صاحبان کسب‌وکارها، در شرایط مختلفی از جمله تلاش برای دریافت وام یا جذب سرمایه، ممکن است تصمیم به ارزشگذاری استارتاپ خود داشته باشند.
روش ارزشگذاری انتخابی با توجه به عوامل مختلفی همچون اندازه سازمان، اندازه بازار و میزان بلوغ استارتاپ انتخاب می‌شود.

فلسفه ارزش گذاری کسب‌ وکار ها چیست؟

فرض اولیه ذهن در ارزشگذاری کسب و کار ها این است که برای یک دارایی کمتر یا بیشتر از ارزش واقعی آن پولی پرداخت نشود. در عین حال، همیشه افرادی وجود دارند که معتقدند برای کسب‌وکار خودشان هر قیمتی قابل توجیه است اما از آن جایی که در رابطه مالی، نیاز به جریان منطقی نقدینگی وجود دارد، ارزش کسب‌ و کار باید توسط واقعیت پشتیبانی شود. مهم‌ترین چیزی که در این فرآیند اهمیت دارد، تعیین ارزش استارتاپ‌ ها، با اطمینان بالا است. ارزش گذاران تلاش می‌کنند رشدی که در جریان‌های نقدی انتظار می‌رود را در نظر داشته باشند؛ بنابراین، به‌منظور تعیین ارزش واقعی و منصفانه شرکت‌ها به خدمات ارزش گذاری احتیاج داریم. 

بیش‌ ارزش گذاری استارتاپ‌ها چیست؟

استارتاپ‌ها باید با توجه به ارزش ذاتی و واقعی خود ارزش گذاری شوند، اما همیشه با ارزش منصفانه یک کسب‌وکار مواجه نمی‌شویم؛ استارتاپ‌ها ممکن است بیش ارزش گذاری شوند. برخی از عمده‌ترین مشکلاتی که ممکن است در این شرایط به کسب‌وکارها تحمیل شود، عبارتند از:

  • سناریو اول یا Red Graph: استارتاپ باید رشد بالایی را تجربه کند تا به اهداف خود دست پیدا کند، برای رسیدن به این هدف، تیم استارتاپی لازم است فشار بالایی را تحمل کنند.
  • سناریو دوم Purple Chart: اگر استارتاپ در دور دوم و سوم، مشابه دور اول ارزش گذاری شود و جذب سرمایه انجام دهد، می‌تواند به رشد خود ادامه دهد اما معمولا، این تمایل از سمت استارتاپ‌ها وجود ندارد که به همان میزان دوه قبل، جذب سرمایه را انجام دهند.
  • سناریو سوم Grey Chart: معمولاً استارتاپ سرمایه کمتری نسبت به دوره‌های قبلی می‌تواند جذب کند زیرا ارزش گذاری آن کمتر از دوره‌های قبل انجام شده؛ در چنین شرایطی، استارتاپ با تنزل رتبه و کاهش نرخ سهام روبرو خواهد شد.

علاوه‌براین، ارزش گذاری بیش از حد، فرآیند جذب سرمایه را برای دوره‌های بعدی سخت‌تر می‌کند؛ به این معنی که صاحبان کسب‌وکارها ممکن است در یک دوره بتوانند سرمایه بیشتری جذب کنند اما در دوره‌های بعدی به طور حتم، به مشکلاتی برخورد می‌کنند.

بیش ارزش گذاری می‌تواند استارتاپ را با حالت‌های زیر مواجه کند:

  • بیش از حد خرج کردن یا Overspending وقتی ارزش گذاری مازاد صورت می‌گیرد، استارتاپ‌ها شروع به خرج کردن آن پول و اتلاف هزینه‌ها می‌شوند.
  • رقابت نابرابر و عدم تعادل در عرضه و تقاضا اگر در اکوسیستم استارتاپی، تعداد سرمایه‌گذاران به نسبت استارتاپ‌ها بیشتر باشد، به دلیل وجود رقابت بر سر سرمایه‌گذاری استارتاپ‌های بهتر ممکن از ارزش گذاری بیشتر شود.

متضرر شدن سرمایه‌گذاران در این مرحله از یک سو و کاهش تمایل از سوی سرمایه‌گذاران از سوی دیگر، مشکلاتی برای تامین سرمایه مورد نیاز کسب‌وکارها به وجود می‌آورد.

اگر به موضوع بیش ارزش گذاری استارتاپ ها علاقمند هستید، مقاله‌ مربوط به آن را مطالعه کنید.

کم ارزش گذاری استارتاپ‌ها چیست و چه مضراتی دارد؟

کم ارزش گذاری استارتاپ‌ها نیز به همان میزان بیش ارزش گذاری می‌تواند آسیب‌زننده باشد؛ در واقع نه افزایش ارزش برای استارتاپ ارزشمند است و نه کاهش آن!

در صورت کم ارزش گذاری استارتاپ ها، سهام آن کسب‌وکار، با ارزش کمتری معامله می‌شود و در نتیجه سرمایه کم‌تری به استارتاپ پرداخت می‌شود؛ کسب‌وکاری که با کمبود نقدینگی مواجه باشد، برای رشد و نمو خود دچار مشکل شده و به مرور با از دست دادن امید و انگیزه، خطر شکست خوردن کسب‌وکار افزایش پیدا می‌کند.

دلایل کم ارزش گذاری استارتاپ‌ها چیست؟

همان‌طور که در قسمت قبل اشاره شد، نه بیش و نه کم ارزش گذاری، برای استارتاپ‌ها سودمند نیستند، اما کسب‌وکارها به دلایل مختلفی مانند موارد زیر، می‌تواند دچار چنین شرایطی شوند:

  • ریسک‌پذیر نبودن و دیدگاه سنتی سرمایه‌گذاران
  • عدم تعادل در عرضه و تقاضا در فضای اکوسیستم استارتاپی
  • کمبود اطلاعات بنیان‌گذاران استارتاپ‌ها در خصوص مسائل مالی

استارتاپ‌ها برای ادامه مسیر خود، به ارزش گذاری دقیق و منصفانه احتیاج دارند؛ راه‌های مختلفی برای تعیین ارزش یک استارتاپ وجود دارد که در آن، ارزشگذاران، با توجه به شرایط منحصر‌به‌فرد هر استارتاپ و میزان بلوغ آن‌ها این کار را انجام می‌دهند.

دلایل ارزش گذاری استارتاپ‌ ها چیست؟

استارتاپ ها برای رشد و شکوفاسازی ایده‌ها، توسعه تیم و دستیابی به اهداف، به سرمایه احتیاج دارن؛ قدم اول برای به دست آوردن این نقدیندگی، ارزش‌ گذاری کسب‌ و کار است. پس قبل از هر اری ارزش گذاری برای استارتاپ‌ها انجام می‌شود.

ارزش‌گذاری یک استارتاپ، به دلایل مختلفی انجام می‌شود؛ به‌عنوان مثال، در هر یک از شرایط زیر، به گزارش ارزشگذاری معتبر و منصفانه احتیاج است:

  • ادغام شرکت‌ها
  • پرداخت مالیات
  • تعیین ارزش فروش
  • بودجه‌بندی سرمایه
  • هنگام جدایی شرکای کاری
  • ایجاد مالکیت برای شریک کاری
  • جذب سرمایه و مذاکره با سرمایه‌گذار

صاحبان کسب‌وکارها قبل از هر تصمیمی از قبیل فروش، ادغام و یا حتی جدایی، نیاز دارند که ارزش واقعی دارایی و کسب‌وکار خود را مشخص کنند. اطلاع از تمام جنبه‌هایی که ارزش یک استارتاپ را تعیین می‌کند، شرط عقل است. صاحبان کسب‌وکار به منظور تعیین ارزش واقعی و منصفانه بیزنس خود به ارزشگذارانی مراجعه می‌کنند که وظیفه ارزیابی یک استارتاپ را بر عهده دارند.

در این مقاله، ۷ دلیل برای ارزش گذاری دارایی های مشهود و نامشهود به طور کامل بیان شده است.

روش‌های ارزش گذاری به چند دسته کلی تقسیم می‌شود؟

در مورد چرایی و علت ارزش گذاری صحبت کرده‌ایم اما هنگامی که قرار باشد ارزش گذاری یک استارتاپ انجام شود، روش‌های زیادی وجود دارد که همه آن‌ها زیرمجموعه دو دسته اصلی قرار می‌گیرند:

  1. مدل ارزش گذاری مطلق Absolute valuation Models
  2. مدل ارزش گذاری نسبی Relative valuation Models

ارزش گذاری با روش مطلق قصد دارد که ارزش واقعی و ذاتی یک دارایی را مشخص کند و تنها به اصول بنیادی (Fundamentals) تکیه می‌کند. تمرکز روی اصول بنیادی به معنای اهمیت دادن به سود سهام dividends، جریان نقدی cash Flow و نرخ رشد Growth Rate است. در این مدل ارزش گذاری کسب‌وکارها به سراغ شرکت‌های دیگر نرفته و تنها به صورت‌های مالی و حساب‌های دفتری شرکت برای رسیدن به ارزش واقعی می‌پردازند. مدل‌هایی که زیرمجموعه روش ارزش گذاری مطلق هستند، شامل موارد زیر هستند:

  1. مدل تنزیل سود سهام Dividend Discount Model
  2. مدل جریان‌های نقدی تنزیل شده Discounted Cash Flow Model
  3. مدل درآمد باقیمانده Residual Income Model
  4. مدل مبتنی بر دارایی Asset-Based Model

در برابر مدل ارزش گذاری مطلق، مدل ارزش گذاری نسبی قرار دارد که انجام آن آسان‌تر وسریع‌تر از روش مطلق است. در روش ارزش گذاری نسبی با نیم‌نگاهی به رقبا به مقایسه ارزش شرکت با شرکت‌های مشابه می‌پردازند تا ارزش مالی شرکت به درستی مشخص شود. در روش ارزش گذاری نسبی با محاسبه چند برابر و نسبت‌های مختلف سروکار داریم. نسبت‌هایی مانند چند برابری قیمت به سود، و مقایسه آن‌ها با شرکت‌های مشابه.

برای مثال اگر P/E یک شرکت کمتر از P/E شرکت‌های مشابه باشد، امکان این که شرکت اصلی، کم‌تر از ارزش واقعی خود ارزش گذاری شده باشد، وجود دارد. در این روش از ضرایب مختلفی مانند ارزش گذاری بر اساس درآمد Price-To-Earnings Multiple و مقایسه آن‌ها با نسبتی از شرکت‌های مشابه، اختصاص دارد، استفاده می‌شود.

روش‌ های ارزش گذاری استارتاپ‌ ها

براساس اینکه استارتاپ شما در کدام مرحله قرار دارد، روش‌های ارزش گذاری نیز متفاوت می‌شود. آیا استارتاپ شما درآمد واقعی دارد؟ جواب این سوال مسیر ارزش گذاری استارتاپ شما را مشخص می‌کند. ارزش گذاری استارتاپ از ترکیب علم و هنر به دست می‌آید و در نظر داشته باشید که وقتی پای محاسبه وسط می‌آید، همیشه اندکی حدس و گمان هم وجود دارد.

ارزش گذاری استارتاپ‌ها به نسبت ماهیت، زمان و نوع صعنت متفاوت می‌شوند. مثلا ارزش گذاری یک استارتاپ در سال 1390 با ارزش گذاری یک استارتاپ در این سال تفاوت چشم‌گیری دارد. یا ارزش گذاری یک شرکت در حوزه املاک و ساخت‌وساز با ارزش گذاری یک استارتاپ حوزه سلامت بسیار متفاوت است. یا ارزش گذاری یک شرکت B2B با شرکتی B2C خیلی متفاوت است.

روش برکوس The Berkus Method

این روش ارزش گذاری توسط دیو برکوس ایجاد شده است. روش برکوس به خصوص به درد استارتاپ‌هایی می‌خورد که هنوز به مرحله تولید جریان نقدی نرسیده‌اند. روش برکوس براساس عواملی از قبیل ارزش اولیه، فناوری، اجرا، تولید، استراتژی، نمونه اولیه و… به ارزیابی می‌پردازد و ارزش گذاری انجام می‌شود.

روش مقایسه‌ای و نسبی Comparable Transactions Method

این روش یکی از محبوب‌ترین روش‌های ارزش گذاری است که مبنای آن بر اساس گذشته کسب‌وکار است. سوالی که در این روش به آن پاسخ می‌دهند، این است که «استارتاپ‌های مشابه من به چه میزانی ارزش گذاری شده‌اند؟» در این روش به اندازه، صنعت و نحوه رفتار آن‌ها برای تعیین ارزش منصفانه یک استارتاپ یا دارایی نگاه می‌کنند.

روش ارزش گذاری کارت‌های امتیازدهی Scorecard Valuation Method

این روش ارزش گذاری از یک سیستم امتیازدهی برای استارتاپ‌هایی که به درآمد رسیده‌اند، استفاده می‌کند. در این روش هم ارزش گذاری‌های پیشین کسب‌وکارهای مشابه مبنا قرار می‌گیرند هم معیارهای اضافه‌‌ای از قبیل قدرت تیم، اندازه فرصت، محصول یا خدمات، محیط رقابتی، بازاریابی و کانال‌های فروش و نیاز به سرمایه سنجیده می‌شود. با استفاده از سیستم امتیازدهی به هر کدام از معیارها یک امتیازی داده می‌شود تا درنهایت بتوانند آن‌ها را محاسبه کنند.

روش هزینه بازتاسیس Cost-to-Duplicate Approach

در این روش فرض می‌کنیم که همین کسب‌وکار در شرایط بازآفرینی چقدر هزینه دارد. یعنی اگر قرار باشد همین استارتاپ را دوباره راه‌اندازی کنیم و تمام هزینه‌ها را درنظر بگیریم، در چه شرایطی قرار داریم. بعد از اضافه کردن ارزش منصفانه دارایی‌های فیزیکی و دیگر هزینه‌ها می‌توانیم ارزش گذاری را انجام دهیم.

روش تنزیل جریان‌های نقدی Discounted Cash Flow Method

تحلیل‌گران با استفاده از جریان‌های نقدی ورودی و خروجی تولید شده توسط دارایی ارزشی برای استارتاپ قائل می‌شوند که به آن تحلیل جریان‌های نقدی تنزیل شده (DCF) می‌گویند. این روش ارزش گذاری با پیش‌بینی از جنس جریان نقدی آینده و نرخ بازگشت سرمایه (ROI) سروکار دارد. نرخ تنزیل هر چه بالاتر باشد، سرمایه‌گذاری در استارتاپ پرریسک‌تر است. . در واقع ارزش یک دارایی آن چیزی نیست که دیگران آن را ارزشمند می دانند، بلکه تابعی از جریان های نقدی مورد انتظار در آن دارایی است.

برای مثال اگر شرکتی در حال اضافه کردن دارایی‌هایی مانند ماشین‌آلات باشد، جریان نقدی خروجی و جریان نقدی اضافی تولید شده به ارزش فعلی تنزیل می‌شود و ارزش خالص فعلی کسب‌وکار (NPV) اگر مثبت باشد، شرکت می‌تواند آن دارایی را خریداری کرده و یا سرمایه‌گذاری را انجام دهد. به بیان ساده دارایی‌هایی با جریان‌های نقدی بالا و قابل پیش‌بینی باید ارزش بیشتری نسبت به دارایی‌هایی با جریان‌های نقدی کم داشته باشند. در ارزیابی جریان نقدی تنزیل شده، ما ارزش یک دارایی را به عنوان ارزش فعلی جریان های نقدی مورد انتظار روی آن تخمین می زنیم.

روش سرمایه‌ گذاری خطرپذیر Venture Capital Method

روش سرمایه‌گذاری خطرپذیر که به اختصار VC Method هم خوانده می‌شود، روش بسیار روش محبوبی است. فرض اساسی در روش VC این است که معیار اصلی برای ارزش‌گذاری، بازدهی مورد انتظار سرمایه‌گذار خطرپذیر است و براساس آن به ارزش گذاری می‌پردازند.

در روش ارزش گذاری سرمایه‌گذاری خطرپذیر، بازگشت سرمایه یک استارتاپ (ROI) و ارزش نهایی آن محاسبه می‌شود. دو فرمول برای این روش ارزش گذاری استارتاپ‌ها وجود دارد:

Anticipated Return on Investment (ROI) = Terminal Value ÷ Post-Money Valuation

Post-Money Valuation = Terminal Value ÷ Anticipated ROI

با تعیین (ROI) و اضافه کردن تمام هزینه‌ها می‌توانید ارزش گذاری post-money خود را به دست آورید و با کسر میزان سرمایه‌گذاری می‌توانید pre-money را دریابید.

روش شیکاگوی اول First Chicago method

در این روش پتانسیل کسب‌وکار علاوه بر حالت پایه و عادی در بهترین و بدترین سناریوی ممکن هم بررسی می‌کند. در این روش برای هر سناریو احتمالی در نظر گرفته می‌شود.

روش ارزش دفتری Book Value Method

این روش ارزش گذاری مبتنی بر درآمد است. در این روش کل دارایی‌های یک شرکت بعد از کسر بدهی‌های آن سنجیده می‌شود.

روش ضرایب Multiples Method

فرض اساسی در روش ضرایب این است که کسب‌وکارهای مشابه، دارای نسبت‌های مالی نزدیک به هم بوده و به کمک آن می‌توان ارزش کسب‌وکار را تخمین زد.

روش چندگانه بازار Market Multiple Approach

براساس ارزش خریدهای مشابه و اخیر بازار، یک مضرب پایه تعیین می‌شود و استارتاپ با استفاده از آن ارزش گذاری می‌شود. این روش مورد علاقه سرمایه‌گذاران خطرپذیر است زیرا درک خوبی از تقاضای بازار به متقاضی می‌دهد.

روش تجمیع عوامل ریسک Risk Factor Summation Method

در روش تجمیع عوال ریسک به دلخواه با یکی از روش‌های ارزش گذاری که پیش از این گفته شد، جلو می‌رویم تمام ریسک‌هایی که یک استارتاپ را تهدید می‌کند، روی کاغذ آورده و به ازای هر عنصر کم‌خطر امتیاز مثبت و به ازای عناصر پرخطر، امتیاز منفی می‌دهیم. یافتن مرجع برای قضاوت در مورد ریسک‌ها از سختی‌های این روش است.

روش ارزش انحلال (تسویه) Method Liquidation Value

به وجه نقد خالصی گفته می‌شود که در صورت انحلال یک شرکت و پرداخت بدهی‌ها دریافت می‌کند. سرمایه‌گذار ارزش انحلال را به عنوان یک پارامتر ریسک‌ تصور می‌کند. فرض بر این است که اگر همه‌چیز خراب شد، از فروش تجهیزات و دارایی‌های مشهود چه مبلغی باقی می‌ماند و براساس آن تخمین ارزش انجام می‌شود.

روش گزینه‌های موجود Real Options Method

تمام گزینه‌هایی که پیش روی استارتاپ برای تصمیم‌گیری وجود دارد را تصور کنید. این روش ارزش گذاری تمام آن گزینه‌ها را در نظر می‌گیرد. برای مثال ارزش استارتاپ هنگامی که تصمیم به ورود به بازار بگیرد با زمانی که تصمیم به توقف تولید می‌گیرد، متفاوت است. تعیین ارزش در روش ارزش گذاری گزینه‌های موجود بر اساس انتخاب‌های استارتاپ‌ها متفاوت می‌شود.

روش ارزش منصفانه بازار Fair Market Value Method

هر کسب‌وکاری یک ارزش واقعی دارد که در بازار آزاد تعیین می‌شود. این ارزش به دور از هر گونه فشار برای خرید یا فروش سنجیده می‌شود. در این روش ارزش گذاری هر دو طرف معامله از تمام حقایق آگاه هستند و قصد پرداخت ارزش فعلی را دارند. پس ارزش گذاری استارتاپ در روش ارزش منصفانه بازار براساس مبلغی که سرمایه‌گذار و سرمایه‌پذیر حاضر به پذیرش آن هستند، تعیین می‌شود.

روش نمونه‌ کاوی تحلیلی Analytical Benchmarking Method

استفاده از روش نمونه کاوی تحلیلی به کسب‌وکارها اجازه می‌دهد تا عملکرد خود را با نمونه‌ها موفق بین‌المللی مقایسه کنند. شرط اصلی یافتن استارتاپ موفقی است که مدل کسب‌وکاری آن با استارتاپ فعلی مشابهت داشته باشد. با مقایسه وضعیت این دو استارتاپ از جنبه‌های مختلف و بررسی رقم ارزش گذاری یکی از آن‌ها، فرآیند ارزش گذاری استارتاپ مذکور شروع می‌شود.

روش هم‌ نوایی Conformity Method

این روش ارزش گذاری استارتاپ‌ها متفاوت از بقیه روش‌های ارزش گذاری عمل می‌کند. در روش ارزش گذاری هم‌نوایی به ویژگی‌های کسب‌وکار توجه چندانی نمی‌شود و همه چیز به ترجیح سرمایه‌گذار برمی‌گردد. استفاده از این روش یک نوع صرفه‌جویی در وقت و هزینه سرمایه‌گذاران است و استارتاپ‌ها نیز سریع‌تر می‌توانند برای جذب سرمایه خود اقدام کنند.

گاهی همه این روش‌ها برای ارزش گذاری مناسب است و گاهی برخی از روش‌ها برای یک صنعت مناسب‌تر هستند. برای مثال شما برای ارزش گذاری یک شرکت مشاوره‌ای از روش ارزش گذاری مبتنی بر دارایی استفاده نمی‌کنید اما در عوض یک روش مبتنی بر درآمد مانند DCF برای این مورد مناسب‌تر است.

چرا روش‌های ارزش گذاری متفاوت است؟

از آن جایی که ارزش‌گذاری به صورت مستقیم از رویدادهای اقتصادی، درآمد فعلی و چشم‌انداز آینده تاثیر می‌پذیرد و از آن جایی که ابزارهایی که برای ارزش گذاری استفاده می‌شود، متفاوت است؛ ما یک روش ثابت برای ارزش گذاری استارتاپ‌ها نداریم. درست است که رویکردهای رایجی برای ارزش گذاری یک کسب‌وکار وجود دارد اما گاهی تحلیل‌گران مجبور به استفاده از ابزارهایی خاص و طراحی مجدد مدل ارزش‌گذاری خود می‌شوند.

به عبارت دیگر، ما از یک روش کلی برای ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها بهره‌مند نیستیم. زیرا جزئیات هر پروژه‌ با پروژه‌ای دیگر کاملا متفاوت است. فرآیند ارزش‌گذاری استارتاپ‌ها با توجه به نظر شخصی ارزش‌گذار، تخصص تیم شما، محصول، دارایی‌ها، فرصت‌های موجود در بازار و عملکرد رقبا می‌تواند مدل ارزش گذاری مخصوص به خود را داشته باشد.

اطلاعات مورد نیاز برای ارزش گذاری کسب‌ و کار ها

برای ارزشگذری کسب‌ و کار هر چه دیتاهای محقق شده (هیستوری کال) کامل‌تری وجود داشته باشد، ارزش‌گذاری دقیق‌تر و سریع‌تر انجام می‌شود. ارزش‌گذار به تمام اطلاعات مالی‌ شامل درآمد، هزینه‌ها و سود این کسب‌وکار که از روز اول ثبت و ضبط شده است، نیاز پیدا می‌کند. نبود هیستوری‌کال پروسه ارزش گذاری را با مشکل مواجه می‌کند؛ در برابر هر چه استارتاپ فایل پیش بینی مالی و جریان های نقدی کامل‌تری برای آینده داشته باشند، باز هم کار نتیجه کار ارزش گذای دقیق‌تری خواهد بود. در این فایل هزینه‌های آینده و لاین‌های درآمدی که برای جبران این هزینه‌ها پیش‌بینی شده است، ارائه می‌شود.

برای انجام ارزش گذاری شرکت علاوه‌بر گزارش‌های مالی گذشته و پیش‌بینی‌های مالی آینده، ممکن است به اطلاعات بیشتری نیاز باشد؛ ارزشگذاران برای ارائه نتیجه دقیق‌تر باید دیدگاهی کل‌نگر داشته باشند. در این پروسه، تمام اطلاعات شامل موارد زیر مورد توجه قرار می‌گیرد:

  • وضعیت بازار
  • دارایی‌های مشهود و نامشهود یک شرکت
  • حق ثبت اختراع و علائم تجاری
  • سهام شرکت‌ها
  • حقوق پرداختی
  • مزیت رقابتی
  • وضعیت اقتصادی
  • تیم مدیریت استارتاپ
  • میزان بدهی‌ها

ارزش‌ گذار کیست؟

ارزش‌ گذار یا کارشناس ارزش‌گذاری استارتاپ ها، فردی با تجربه است که توانایی تحلیل‌ کسب‌وکارها را با توجه به تمام عوامل موجود دارد. آن‌ها با در نظر گرفتن عوامل مختلفی از جمله، میزان سرمایه، چشم‌انداز درآمدی آینده، ارزش دارایی فعلی و مدیریت کسب‌وکار، طی فرآیندی به ارزش گذاری برند، دانش فنی، استارتاپ‌ها و یا کسب‌وکارهای نوپا یا بالغ می‌پردازند.

ارزش گذاران، علاوه بر ارائه بهترین تخمین خود، سعی می‌کنند تا حد امکان، موضع بی‌طرفانه‌ای داشته باشند. آن‌ها با هر تغییری در وضعیت کسب‌وکارها، به بنیاان‌گذاران و کارآفرینان، توصیه می‌کنند تا گزارش ارزش گذاری خود را به‌روز کرده تا اطلاعات جدیدتری را در آن گنجانده شود. چرا که، این گزارش در طول زمان، ممکن است دستخوش تغییراتی شود و جبهه‌گیری نسبت به این تغییرات اشتباه است.

در نظر داشته باشید که حتی دقیق‌ترین گزارش‌های ارزش گذاری‌ نیز هم درصدی از عدم قطعیت وجود دارد، در نتیجه، به خصوص در مواجه با استارتاپ‌های نوپا و نوظهور لازم است ارزشگذاران بهترین تخمین را از وضعیت یک کسب‌وکار ارائه دهند.

عدم قطعیت در ارزش گذاری به چه معنا است؟

استارتاپ‌ها در بازارهایی فعالیت می‌کنند که که به سرعت در حال تغییر هستند به همین دلیل، پیش‌بینی رشد آن‌ها چالش‌برانگیز است. درنتیجه، با پذیرفتن این فرض که حتی بهترین ارزش گذاری‌ها، نیز با درصدی از خطا همراه هستند، ما در این مسیر، همیشه بهترین تخمین خود را برای آینده انجام می‌دهیم. هر چند، همواره امکان این که پیش‌بینی‌ها درست از آب درنیایند، وجود دارد.

برای مثال در ساده‌ترین حالت، هنگام تبدیل اطلاعات خام به ورودی ممکن است اشتباهاتی رخ دهد که نتیجه ارزش‌گذاری را کاملا متفاوت می‌کند:

  1. شرکت ممکن است در آینده، بهتر یا بدتر از تخمین ما حرکت و در جریان نقدی متفاوت عمل کند.
  2. اوضاع اقتصادی به‌صورت مستقیم روی ارزش گذاری تاثیر گذاشته و نتیجه تحت تاثیر اقتصاد کلان حتما تغییر می‌کند.

تا این جا می‌دانیم که در پروسه ارزش گذاری یک استارتاپ اشتباهاتی ممکن است رخ بدهد که نتیجه را از ارزش منصفانه، کاملاً دور می‌کند، در نیتجه، بهتر است فرض عدم قطعیت در ارزش گذاری را پذیرفته و  برای مواجه با آن آماده باشیم.

در مواجه با عدم قطعیت در ارزش گذاری کسب‌وکار چه باید کرد؟

می‌دانیم که در فضای ارزش گذاری همانند فضای استارتاپی، اجتناب از عدم قطعیت امکان‌پذیر نیست و تنها راه نجات استارتاپ‌ها برخورد سالم و عاقلانه با پدیده عدم قطعیت و اعتماد به کارشناسان ارزشگذاری است.

از جمله پاسخ‌های سالم در مواجه با عدم قطعیت در فضای ارزش گذاری استارتاپ‌ها را مرور می‌کنیم:

  • ارائه مدل‌های ارزش‌گذاری بهتر، درست است که حتی بهترین مدل‌ها هم توانایی حذف عدم قطعیت را ندارند اما با استفاده از مدل‌های بهتر و دقیق‌تر می‌توان تا حد زیادی عدم قطعیت را کاهش داد.
  • استفاده از محدوده یا بازه، با تخمین بهترین و بدترین حالت ارزش گذاری کسب‌وکار، بازه‌ای به‌دست می‌آید که خروجی آن، ارزش‌گذاری را در شرایط خوشبینانه و بدبینانه، نشان می‌دهد.
  • استفاده از احتمال، بیان ارزش‌ گذاری کسب‌ وکار به صورت اظهارات احتمالی می‌تواند توجه افراد را به عدم اطمینانی که در این شرایط وجود دارد، متمرکز کند. به‌عنوان مثال، در شرایط خاص، به جای قطعیت، می‌توان از تخمین ۷۰ درصدی استفاده کرد.

گزارش ارزش گذاری کسب‌ و کار به ما چه می‌گوید؟

گزارش ارزش گذاری، اطلاعات مربوط به صورت‌های مالی شرکت، محاسبات، داده‌ها و سایر مواردی که برای ارزیابی یک استارتاپ، مفید است را ارائه می‌کند. این گزارش ممکن است حدود ۱۰۰ صفحه باشد و توضیحات مفصلی در مورد ارزش اقتصادی کسب‌وکار ارائه می‌کند.
گزارش ارزشگذاری استارتاپ ها در گروه تحلیلگران رتیبا، شامل موارد زیر است:

  • تحلیل شاخص‌های کلیدی عملکرد رو به گذشته کسب‌وکار
  • بیان هدف ارزشگذاری و توضیح روش‌ها و ریکردهای متنوع استفاده شده
  • بیان جزئیات و تاریخچه کسب‌وکار شامل عملکرد مالی، ساختار تیم و تعهدات
  • تحلیل بازار، وضعیت رقبا و ریسک‌های موجود
  • اموال و مفروضات هر کسب‌وکار
  • پیشنهاد منابع مناسب تامین مالی با توجه به نتایج به دست آمده از تحلیل‌ها
  • طراحی سناریوهای بهینه جذب یا تزریق سرمایه
  • اعتبارسنجی نتایج به‌دست آمده با توجه به داده‌های واقعی اکوسیستم استارتاپی

همچنین، خلاصه روش‌هایی که ارزشگذاری برای ارزشگذاری استارتاپ مورد نظر استفاده کرده است نیز در گزارش ارزشگذاری ثبت می‌شود. ارزش‌گذار ممکن است به‌منظور آماده‌سازی گزارش دقیق‌تر و منصفانه‌تر، از یک یا چند روش ارزش گذاری استفاده کند تا به نتیجه نهایی دست پیدا کند. با این وجود، آماده‌سازی گزارش ارزش گذاری شرکت‌های نوپا، فاقد درآمد و شرکت‌های دانش بنیان چالش‌برانگیز است.

ارزش گذاری یک شرکت کاملا جدید چگونه است؟

ارزش گذاری استارتاپ های نوپا و فاقد درآمد که اطلاعات مالی چندانی از آن‌ها وجود ندارد، دشوارتر از کسب‌وکارهای بالغ است؛ این کسب‌وکارها در بیشتر مواقع برای جذب سرمایه، به سراغ سرمایه‌گذاران فرشته می‌روند. در چنین مواقعی ارزشگذاران، برای ارزشگذاری استارتاپ‌های نوپا ممکن است از روش‌های کیفی مانند روش ارزش گذاری تجمیع عوامل ریسک (ریسک فاکتور)، روش برکس یا کارت امتیازی، استفاده می‌کنند.

ارزش گذاری شرکت‌های دانش‌بنیان چگونه است؟

ارزش گذاری شرکت‌های دانش ‌بنیان بر اساس عوامل متعددی انجام می‌شوند که درک صحیح این عوامل می‌تواند به سازمان‌ها کمک کند تا به طراحی استراتژی‌های بهینه برای رشد و پیشرفت کسب‌وکار خود بپردازند. این عوامل عبارتند از:

  • استفاده از نوآوری و فناوری برای حل مسائل و ارائه راه‌حل
  • دانش و تجربه تیم مدیریت کسب‌وکار و کارکنان کلیدی آن‌ها
  • مالکیت فکری استارتاپ‌ها شامل پتنت، برند و سایر مواردی که قابلیت تبدیل به مزیت رقابتی دارد
  • نوع محصول یا خدمات ارائه شده

ارزشگذاری شرکت دانش بنیان به‌عنوان ترکیبی از این عوامل، نشان‌دهنده پتانسیل واقعی آن‌ها برای رشد، سودآوری، و بقای بیشتر در بازار است. فرآیند ارزش گذاری شرکت‌ های دانش‌ بنیان روی مواردی از قبیل تخصص تیم، نوع محصول، دارایی عملکرد رقبا و وضعیت بازار انجام می‌شود.

محدودیت‌های ارزش گذاری کدام است؟

هنگامی که نوبت به ارزیابی استارتاپ‌ها می‌رسد، مشکلات مختلفی ممکن است به وجود بیاید؛ برخی از روش‌های ارزش گذاری ساده و برخی پیچیده‌تر هستند. متاسفانه هیچ روشی وجود ندارد که همیشه برای ارزشگذاری شرکت ها پاسخگو باشد. هر صنعت یا کسب‌وکاری ویژگی‌های منحصر به فردی دارد که گاهی حتی به چند روش همزمان برای ارزش گذاری نیاز است. استفاده از روش‌های مختلف ارزش گذاری یک دارایی یا شرکت، ممکن است نتایج متفاوتی به‌همراه داشته باشد. در چنین شرایطی، ارزش‌گذار با استفاده از تکنیک‌های موجود، مطلوب‌ترین نتیجه را به صاحبان کسب‌وکار ارائه می‌دهد.

از جمله مهم‌ترین محدودیت‌های ارزشگذاری کسب‌وکارها عبارتند از:

  • استارتاپ‌ها بر اساس پتانسیل خود و نه بر اساس عملکردشان ارزشگذاری می‌شوند.
  • مرحله بلوغ کسب‌وکار ممکن است بر ارزش گذاری استارتاپ تاثیر بگذارد.
  • فقدان سابقه تاریخی در کسب‌وکارهای نوپا و در مراحل اولیه رشد، باعث چالش ارزشگذاری می‌شود.
  • استارتاپ‌ها ممکن است دچار انحلال شوند و دوام نیاورند

ارزش گذاری کسب‌ و کار چه ارتباطی با تحلیل بازار دارد؟

می‌دانیم که هر دارایی در بازار، دارای یک ارزش است و هر کسب‌وکاری تا حد زیادی با رقبا و بررسی محیط رقابتی موجود سنجیده می‌شود. شما با تحلیل بازار و شناخت موقعیت کسب‌وکار خود، می‌توانید دریابید که آیا در یک صنعت پیش‌رو هستید یا خیر؟ و احتمال رشد برای استارتاپ شما در این شرایط چگونه است؟ پس تحلیل بازار می‌تواند نقطه شروع خوبی برای ارزش گذاری مناسب باشد. هر چه اطلاعات بیشتر و گسترده‌تری پیرامون وضعیت بازار جمع‌آوری کنید، تصمیم‌گیری در نهایت آسان‌تر می‌شود و شما می‌توانید در مورد واگذاری سهام استارتاپ خود تصمیمات بهتری بگیرید.

ارزش گذاری کسب‌ و کارها چه نقشی در تامین مالی دارد؟

مسیر تامین مالی استارتاپ‌ها ثابت نیست. یک استارتاپ ممکن است به سرعت روند جذب سرمایه و تامین مالی را طی کند اما مسیر برای استارتاپ دیگر پرپیچ و خم و طولانی باشد. برای تسریع این فرآیند و ارائه مستندات قابل ارزیابی قبل از شروع پروسه تامین مالی، تحلیل‌گران بررسی مستندات مربوط به ارزش گذاری آن استارتاپ را آغاز می‌کنند. ارزش گذاران با توجه به عوامل مختلفی از قبلی سابقه استارتاپ، ریسک‌های موجود، اندازه بازار هدف، دارایی‌ها، تیم اجرایی و مدیریتی استارتاپ را ارزش گذاری کرده و برای رسیدن به مرحله بعدی و جذب سرمایه مورد نیاز، بدرقه می‌کنند.

دودلیجنس چه نقشی در ارزش گذاری استارتاپ‌ها دارد؟

ارزیابی موشکافانه یا دودلیجنس، فرآیندی است که قبل از انجام هرگونه نقل و انتقالات مالی انجام می‌شود. حتی وجود بدهی در حساب شرکت هم لزوما نکته منفی نیست. هدف ارزیابی موشکافانه، شفاف‌سازی گفته‌های استارتاپ‌ها است که در آینده از بروز غافلگیری‌ جلوگیری به عمل بیاید.

تا این‌جا متوجه شده‌ایم که ارزش گذاری دقیق یک استارتاپ فرآیندی حساس است و استارتاپ‌های زیادی به دلیل ارزش‌گذاری غیراصولی در پروسه جذب سرمایه دچار مشکل شده‌اند و حتی حیات کسب‌وکارشان با تهدید مواجه شده است. انجام ارزش‌گذاری دقیق و منصفانه به فاندر استارتاپ در شناسایی نیازهای کسب‌کارش کمک می‌کند و مسیر را برای او روشن‌تر و هموارتر می‌کند.

گروه تحلیل‌گران رتیبا با سال‌ها تجربه در زمینه مشاوره و ارزش گذاری کسب‌وکارها در مسیر آماده‌سازی مستندات، تهیه گزارش تحلیلی ارزش‌گذاری منصفانه، اعتبارسنجی نتایج به دست آمده و طراحی سناریوهای پیشنهادی برای جذب یا تزریق سرمایه، در کنار شما خواهند بود. شما می‌توانید با خیال راحت ارزش‌گذاری کسب‌وکار خود را به کارشناسان رتیبا بسپارید و تمام تمرکز و توان خود را صرف بهبود و توسعه استارتاپ خود کنید.

چگونه ارزش گذاری استارتاپ خود را انجام دهم؟

اگر پروسه ارزشگذاری را مانند هر معامله‌ای تصور کنیم، خریدار و فروشنده به عنوان دو سوی این معامله با میل و رغبت پای میز معامله نشسته‌اند و این آن‌ها هستند که ارزش اصلی را تعیین می‌کنند؛ در واقع آن میزانی که خریدار تمایل دارد به فروشنده بپردازد، به عنوان ارزش تعیین می‌شود و ارزش‌گذار طی فرآیندی صحت این ادعا را بررسی می‌کند. اما همیشه این ارزش‌گذاری منصفانه و به دور از هرگونه خطایی انجام نمی‌شود. پروسه ارزش گذاری کسب‌وکارها دقیق، زمان‌بر و حساس است. استارتاپ به راحتی می‌تواند بیش یا کم ارزش‌گذاری شود. رتیبا در طی سال‌های گذشته به برندی مورد اعتماد در بین سرمایه گذاران و سرمایه پذیران تبدیل شده است. برای ثبت درخواست خدمات ارزش گذاری استارتاپ کلیک کنید. جهت مشاهده استارتاپ های ارزش گذاری شده توسط گروه تحلیل گران رتیبا می‌توانید از صفحه پورتفولیو دیدن نمایید.

سایر مقالات نویسنده

مطالعات امکان سنجی اقتصادی یا (Economic Feasibility Study)
برای دستیابی به رشد و سودآوری در یک سازمان، ضرورت استفاده از برنامه‌ریزی احساس می‌شود. انتخاب و اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری، مراحل بسیار حیاتی این فرآیند هستند که نیاز به انجام مطالعات امکان سنجی اقتصادی (Economic Feasibility Study) دارند. هدف اصلی این تجزیه‌وتحلیل، ارزیابی اقتصادی استراتژی مورد نظر است تا...
بیزینس پلن چیست؟
در دنیایی که بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک در سال اول خود شکست می‌خورند، داشتن یک بیزینس پلن مشخص، دقیق و منسجم، اولین گام بسیار مهم برای راه‌اندازی کسب‌وکاری موفق است. بیزینس پلن یا به‌عبارت دیگر طرح کسب‌وکار که به‌صورت کوتاه BP (مخفف عبارت انگلیسی Business Plan) نیز نامیده...
ارزش گذاری برند یا Brand Value
باارزش‌ترین دارایی‌های شرکت، صرفاً محصولات و خدمات آن نیستند؛ امروزه، برند به‌عنوان یک دارایی مهم و ارزشمند شناخته می‌شود که موفقیت شرکت به آن بستگی دارد. با بهره‌گیری از دانش و تخصص در زمینه شناخت و بهینه‌سازی ارزش برند، می‌توان یک برنامه موثر برای بهره‌وری بلندمدت سرمایه‌گذاری ایجاد...
مطالعات امکان سنجی فنی استارتاپ ها
هنگامی که ایده‌ای شگفت‌انگیز برای محصولات یا خدماتی در نظر دارید، آیا بلافاصله شروع به ساخت آن می‌کنید؟ اما اگر در این مسیر با مشکلات فنی روبرو شوید که ممکن است منجر به ضایع شدن سرمایه و زمان شما شود، چه می‌کنید؟ در این نقطه، امکان سنجی فنی...

مقالات مشابه

ارزش گذاری برند یا Brand Value
باارزش‌ترین دارایی‌های شرکت، صرفاً محصولات و خدمات آن نیستند؛ امروزه، برند به‌عنوان یک دارایی مهم و ارزشمند شناخته می‌شود که موفقیت شرکت به آن بستگی دارد. با بهره‌گیری از دانش و تخصص در زمینه شناخت و بهینه‌سازی ارزش برند، می‌توان یک برنامه موثر برای بهره‌وری بلندمدت سرمایه‌گذاری ایجاد...
آشنایی با روش ارزش گذاری ارزش منصفانه بازار
یکی از روش‌های نسبی ارزش‌گذاری، روش ارزش گذاری ارزش منصفانه بازار است. ارزش منصفانه بازار Fair Market Value قیمتی است که یک محصول در بازار آزاد با آن به‌فروش می‌رسد و خریدار و فروشنده علاوه‌بر آگاهی نسبت به این دارایی به نفع خود عمل می‌کنند. تلاش روش ارزش...
روش های ارزش گذاری استارتاپ
از پرچالش‌ترین مباحث اکوسیستم استارتاپی، بحث ارزش گذاری استارتاپ و روش های ارزش گذاری استارتاپ است (startup valuation method). ارزش استارتاپ به ویژه هنگام جذب سرمایه گذار و جذب سرمایه اهمیت بیشتری پیدا می‌کند. استارتاپ‌ها به دلایل مختلفی باید ارزش گذاری شوند. روش های مختلفی برای ارزش گذاری...
اهمیت طرح کسب و کار
هنگامی که به نوشتن بیزینس پلن برای استارتاپ خود فکر می‌کنید، چه چیزی از ذهن‌تان می‌گذرد؟ آیا از اهمیت طرح کسب و کار برای برنامه‌ریزی و پیشبرد کسب‌وکار خود اطلاع دارید؟ در بیشتر اوقات، آماده‌سازی بیزینس پلن (Business Plan)، هیجان‌انگیزترین بخش راه‌اندازی یک کسب‌وکار نیست و کارآفرینانی که...

دیدگاه‌ها

4 دیدگاه. ارسال دیدگاه جدید

  • حجت محسنی
    05/29/1401 23:25

    ممنون از مطلب ارزنده تون. چرا با اینکه روش ها یکسانه، اما معمولا یک پروژه توسط دو ارزشگذار اختلاف های زیادی دارند؟

    پاسخ
    • فاطمه عزیزی
      05/30/1401 08:27

      نظر لطف شماست. دلیل اختلاف زیاد می‌تونه باشه. اما یکی از دلایل اختلاف اینه که: ما یه سری نسبت داریم که بنا به سطح بلوغ استارتاپ و صنعتی که توش فعالن ازشون استفاده می‌کنیم و این نسبت‌ها تو هر مرحله یه بازه دارن . کافیه دو تا ارزش‌ گذار خبره بنا به خوش بینی یا بدبینیشون یکی کف این بازه رو بگیره یکی سقف این بازه رو . به همین راحتی اعداد بالا و پایین می شه.

  • اهر غلامی
    08/08/1401 20:56

    ممنون از مقاله کاملتون، آیا در روش مالتیپل متد سطح بلوغ استارتاپ هم تاثیر گذار است ؟

    پاسخ
    • فاطمه عزیزی
      08/17/1401 14:03

      بله، سطح بلوغ استارتاپ مشخص میکند که آیا از این روش استفاده بشود یا خیر.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.