یک روش خلاقانه برای حل مشکلات استارتاپها، روش تفکر طراحی است که با چند مهارت دیگر نیز مرتبط است. سابقه استفاده از تفکر خلاقانه Design Thinking برای حل مسائل به دههها قبل برمیگردد اما مدت زیادی نیست که توجه عمومی به این روش کاربردی جلب شده است. در سال 2008 و پس از انتشار یک مقاله در مورد این روش، تفکر طراحی مورد استقبال گسترده مردم قرار گرفت. از آن زمان تاکنون از این روش برای ایجاد خدمات و محصولات جدید، حل مسائل، رفع موانع و حتی ایجاد مدلهای کسبوکار برای فروش صفحات خورشیدی به آفریقا مورد استفاده قرار گرفت. فرآیند تفکر طراحی بدون کمک گرفتن از روشهای دیگر قابل انجام نیست و نتیجه دلخواهی از آن حاصل نمیشود. ایدهپردازی خلاقانه به روش طوفان فکری (بارش فکری) برای پیدا کردن راهحل و بسط و توسعه آن یکی از مراحل ضروری این نوع تفکر است. مدلسازی و تحلیل مدلهای اولیه برای یافتن راهحل احتمالی یکی دیگر این مراحل است که البته کمتر پیش میآید که تیم استارتاپی بهدرستی از تمام این روشها استفاده کند.
مراحل مختلف تفکر طراحی
بهطورکلی تفکر طراحی شامل چند مرحله ساده به شرح زیر است.
- درک مسئله
- کشف و پیدا کردن طیفی وسیع از راه حلهای احتمالی
- آزمایش راه حلهای احتمالی از طریق نمونه اولیه
- پیاده سازی راه حل در مقیاس بزرگتر
هرچند طی کردن این مراحل بهراحتی امکانپذیر نیست و مهارتهای خاصی نیاز است که افراد با تکیه بر آن و اعمال خلاقیت بتوانند راه حلی مؤثری در دنیای واقعی پیدا کنند. خوشبختانه این مهارتها با مقداری تمرین و آموزش قابل یادگیری است. برای مثال در بیشتر مواقع بررسی یک چالش نیازمند کنار گذاشتن پیش فرضها و بررسی مسئله از دیدگاهی متفاوت است.
درک مسئله
درک مسئله نه فقط برای تفکر طراحی بلکه اولین قدم پیدا کردن راهحل هر مشکلی است. افراد گاهی اقدام به برطرف کردن موانعی میکنند که دراصل مشکل اصلی نیست اما مسیر عبور از برطرف کردن این مشکلات جانبی گذر میکند. اغلب افراد زمان کمی را صرف درک مشکل و ابعاد فاجعه میکنند و بیشتر آن را براساس نگاه خود و آنچه که تا به امروز تجربه کردهاند، توصیف میکنند. درصورتیکه ممکن است مشکل اصلی در درک و تفسیر اصلی آن ماجرا باشد و مسئله بزرگتر و پیچیدهتر از آن چیزی باشد که بهنظر میرسد.
درک مسئله به همراه مثال
فرض کنید آشپزخانه یک رستوران متوجه سوءِتغذیه یا رژیم نامناسب گروه بزرگی از مردم شهر یا محله خود شده است. ممکن است تصور شرکت این باشد که با موقعیتی فوقالعاده برای کمک به مردم جهت تصحیح رژیم غذایی و دریافت مواد مغذیتر مواجه شده که البته یک نوع بازاریابی و تشویق برای حضور بیشتر در رستوران خود است. شرکت برای پاسخ به این نیاز، بهروزرسانی منوی غذایی و تهیه خوراکیهایی سالمتر برای افراد سالخورده یا کودکان را در دستور کار خود قرار داده است. در این مثال با بررسی دقیقتر و درک مسئله رستوران متوجه میشود که صرف بهروزرسانی و افزدون خوراکیهای مغذی برای جذب مشتری کافی نیست. مسئله اصلی و گستردهتر تغییر نگرش افراد به نوع تغذیه و درک اهمیت آن است. شاید رستوران با درک مسئله بهتر، به این پاسخ برسد که برای جذب سالخوردگان در کنار ارائه منوی باکیفیت، لازم است طعمی آشنا و تحریککننده حس نوستالژی به آنها ارائه کند. یا اینکه برای جذب خردسالان لازم است زمان زیادی را صرف تغییر شکل ظاهری غذا و بستهبندی آن کنند تا کودکان با میل و رغبت به مصرف خوراکیهای این رستوران بپردازند.
دخیل کردن مصرف کننده در تفکر طراحی
تصور کنید شرکتی دانشبنیان قصد دارد به طراحی یک واکر خاص برای بیماران روبهبهبود یا سالخوردگان طراحی بپردازد اما هیچکدام از اعضای تیم تجربه برخورد یا استفاده از واکر را نداشتهاند. آیا این افراد بهدرستی میتوانند تمام نیازهای بیماران را شناسایی و درک کنند؟ طبیعتا جواب منفی است.خلق محصولی مشتریپسند و خلاقانه بدون مشاهده دقیق رفتار مصرفکننده، بررسی نیاز و صحبت با آنها و گرفتن بازخورد امکانپذیر نیست. تفکر طراحی روشی مشتریمحور است که بدون بررسی دقیق نیاز و تجریه مشتری شکل نمیگیرد.
کشف و پیدا کردن راهحلهای مختلف
کشف و پیدا کردن راهحل یکی دیگر از مراحلی است که برای تفکر طراحی باید سپری شود. این کار با روشی بهنام طوفان ذهنی آغاز میشود که طی آن هر ایده یا راهحلی که به ذهن افراد میرسد، حتی اگر معقول یا منطقی نباشد، یادداشت میشود تا درنهایت به راهحلی خلاقانه و متنوع دست پیدا کنند. در بارش فکری اغلب راههای عجیب و غیرعملی مطرح میشود که اگرچه بهطور مستقیم نمیتوان از آنها استفاده کرد اما زاویه دید متفاوتی نسبت به راهحل موثر احتمالی ایجاد میکنند. اگر از همان ابتدا راهحلهای نامناسب مورد انتقاد قرار گرفته و حذف شوند، عملا فضای زیادی برای خلاقیت و ایدهپردازی باقی نمیماند. هرگونه قضاوت و داوری درمورد ایدهها باید به زمانی دیگر موکول شود تا بهترین نتیجه از آن حاصل شود. مرحله بعد از طوفان ذهنی، به بررسی دقیق تک تک ایدهها و یافتن روشی برای استفاده حداکثری از آن ایدهها اختصاص دارد. برای مثال مطرح شدن ایده تغییر لباس کارمندان بهطور مستقیم در افزایش بهرهوری آنها تاثیری ندارد اما بهصورت غیرمستقیم با افزایش روحیه و رضایت آنها ممکن است باعث افزایش بازدهی نیز بشود.
نمونه اولیه، آزمایش و تکرار
بعد از درک مسئله و ارائه راهحل اولیه نوبت به نمونهسازی و آزمایش عملکرد آنها میرسد. هسته تفکر طراحی نمونهسازی و آزمایش است که فرصت آزمون و خطا را برای افراد فراهم میکند. راهحل خوب راهی است که پاسخگوی نیاز مشتری باشد و مسئله را کامل حل کند. پس از آن نوبت به دخیل کردن مشتری و پیادهسازی ایدهها در مقیاس کوچک میرسد. ایدههای مطرح شده به کمک نمونهسازی و آزمایش، وارد فاز مدلسازی شده و پس از بررسی عملکرد آنها درصورت لزوم تغییرات و اصلاحاتی اعمال میشود. نمونه سازی، آزمایش و دریافت بازخورد از مشتری، تضمین کننده موفقیت ایده و برخورداری از حمایت مشتریها در آینده خواهد بود. راهحل اولیه تنها زمانی برای ارائه نهایی آماده است که در آخرین آزمایشها از مشتری بازخوردها نسبتا خوبی دریافت کرده باشد و باپتانسیلی بالا در معرض دید عموم و محک نهایی قرار بگیرد. مرحله آزمایش نیازمند ارتباط مستقیم با مصرفکننده است که به طراحان اجازه برقراری ارتباط موثر و رفع باگها را میدهد. در این مرحله علاوهبر مصرفکنندگان فعلی، ارتباط با افراد تیم فروش و خدمات پس از فروش نیز خالی از لطف نیست.
پیاده سازی راهحل
هدف اصلی و نهایی تمام مراحل طی شده، پیدا کردن بهترین راهحل و اطمینان از کاربردی بودن آن است. بخش اعظم هزینههای یک استارتاپ صرف بهوجود آوردن محصولی میشود که امید بسیاری به آن بسته شده. پیادهسازی موفق ایده نیازمند مشخص کردن تمام جزئیات ازجمله طراحی، آموزش و خرید انواع تجهیزات لازم است. در این مرحله ایدهای با پتانسیل بالا قرار است بهصورت رسمی و در ابعاد گسترده در شرکت بهوجود بیاید که زمان و هزینه زیادی میطلبد.
گستردگی کاربرد تفکر طراحی
تفکر طراحی تنها برای طراحی و تولید محصولات فیزیکی نیست بلکه برای رفع هر مسئلهای که نیازمند راهحلی خلاقانه است، کاربرد دارد. درواقع اختصاص این روش تنها برای تولید محصولات فیزیکی بهمعنی دست کم گرفتن پتانسیل واقعی آن و از دست دادن فرصتها است. امروزه روش تفکر طراحی در بسیاری از کشورها در انواع زمینهها بهکار گرفته میشود. از سیستمهای آموزشی که تلاش میکنند بهترین شیوه آموزش به دانشآموزارن را پیدا کنند تا شرکتهای بزرگ تکنولوژی مانند IBM که با آموزش روش تفکر طراحی به کارکنان خود سعی در حفظ سیر تحول و نوآوری شرکت دارند. خوشبختانه عموم مردم متوجه اهمیت تفکر طراحی و پتانسیل فوقالعاده آن بهخصوص در دنیای استارتاپها شدهاند و تقریبا برای پیدا کردن هر راهحلی که نیازمند تفکر خلاقانه است، از این روش استفاده میکنند.
منبع :
https://mitsloan.mit.edu/ideas-made-to-matter/design-thinking-explained