سندروم ایمپاستر یا impostor syndrome یکی از مشکلات آسیب‌زننده به کسب‌وکارها است.

عبور کارآفرینان از سد سندروم ایمپاستر

یکی از مشکلات امروزه کارآفرینان سندروم ایمپاستر impostor syndrome یا همان‌طور که در فارسی گفته می‌شود، سندروم وانمودگرایی یا خودویرانگری است. استارتاپ‌ها و حتی شرکت‌های توسعه‌یافته و موفق هم در بعضی مواقع با سندروم افراد موفق دست به گریبان هستند. سندرم ایماپستر همان چیزی است که باعث می‌شود افراد با وجود توانایی‌ها و مهارت‌های واقعی در یک زمینه باز هم احساس کمبود و ناتوانی کنند. این تناقضی است که به ویژه هنگام ارائه مهارت‌ها نمود پیدا می‌کند و باعث عدم اعتمادبه‌نفس می‌شود. اگر این شرایط برای شما هم آشنا است، شاید سندرم ایمپاستر را در زندگی کاری خود تجربه کرده باشید. پیدا کردن درک درستی از این سندرم زمان‌بر است اما زمان گذاشتن برای شناخت و پی بردن به دلایل آن برای کسب‌وکارها اهمیت زیادی دارد. ازآنجایی‌که کارآفرینان به‌راحتی ممکن است دچار سندرم ایمپاستر شوند، یادگیری تکنیک‌هایی برای مقابله با این سندروم ضروری به‌نظر می‌رسد. عبور از سد سندروم ایمپاستر برای کارآفرینان و بنیان‌گذاران یک استارتاپ یک امر اجتناب‌ناپذیر است که لازمه آن در مرحله اول افزایش اعتماد‌به‌نفس است.

سندروم ایمپاستر چیست؟

سندروم ایمپاستر به حالتی گفته می‌شود که افراد احساس می‌کنند برخلاف مهارت‌ و توانایی‌های خود در حال تظاهر کردن هستند یا اینکه موقعیت و جایگاه خود را به تکیه بر شانس و اقبال به‌دست آورده‌اند. افراد مبتلا به سندرم خودویرانگری احساس می‌کنند سزاواز آنچه به‌دست آورده‌اند نیستند و لیاقت و استحقاق جایگاه فعلی خود را ندارند. کبود اعتماد‌به‌نفس را اکثر مبتلایان احساس می‌کنند. سندرم ایمپاستر مخرب است و تاثیر منفی بر فعالیت و موفقیت‌های افراد دارد. واقعیت این است اغلب کارآفرینان کم یا زیاد چنین وضعیتی را تجربه کرده یا خواهند کرد. در حالت معمول افراد دائما در حال تلاش برای پیشرفت هستند. آن‌ها پیوسته رشد می‌کنند و موقعیت خود را ارتقا می‌دهند و در این راه به موفقیت دست پیدا می‌کنند. درحالی‌که سندروم ایمپاستر شرایطی به‌وجود می‌آورد که اهمیت آن موفقیت و دستاوردهایی که فرد به دست آورده، زیر سوال می‌رود و احساس کم‌ارزش بودن به فرد توانمد القا می‌شود. در دیدگاه افراطی این قضیه گفته می‌شود که اگر ایمپاستر را تجربه نمی‌کنید، به احتمال زیاد مدتی است که ساکن سر جای خود نشسته‌ و تلاشی برای حرکت رو به جلو انجام نمی‌دهید.

مواجهه با سندرم ایماپستر برای کارآفرینان

به‌کار بردن شیوه نوینی از حل مساله یا تفکری متفاوت در راه‌اندازی کسب‌وکارها مفید است اما ایراد قضیه آنجاست که نمی‌شود نسبت به نتیجه نهایی مطمئن بود. معمولا هرچه چالش‌های مسیر پیشرو، سخت‌تر و دشوارتر باشد، به همان نسبت انتظارات از میزان موفقیت نیز پایین‌تر خواهد بود. بنابراین طبیعی است که درصورت کسب موفقیت در این راه و عدم آمادگی اولیه، تردیدهایی نسبت به موفقیت‌های اولیه به وجود بیاید. هرچند کافی است چند قدم به عقب برداشته و به مرور اولین گام‌هایی که در راه رسیدن به موفقیت فعلی برداشته شده، بپردازید. آیا آن زمان هم خود را شایسته موفقیت در موقعیت کنونی می‌دانستید یا خیر. به‌طورکلی از چه زمانی به بعد و در چه شرایطی خود را مستحق دریافت آنچه به آن خواهید رسید می‌دانید؟ زندگی برخلاف دوران مدرسه نیست که به اجزای مختلفی تقسیم شده باشد و در انتهای هر دوره آزمونی به تعیین صلاحیت و میزان آمادگی افراد برای ورود به مرحله بعدی داشته باشد. در زندگی واقعی معیاری برای اثبات مهارت‌ها وجود ندارد و این خود افراد هستند که باید به خودباوری در مورد مهارت‌هایشان برسند.

یک مثال برای درک بهتر

برای مثال ممکن است یک کارآفرین کسب‌وکار خود را مبتنی‌بر تکنیک برندسازی ایجاد کرده باشد و توسعه دهد. این فرد به‌طور حتم در نقطه ابتدایی و زمانی که تجربه و دانش کافی در اختیار نداشته، اعتماد‌به‌نفس بالایی در مورد کسب موفقیت نیز نداشته است. پس از چند سال تجربه و کسب موفقیت‌های مختلف اعتماد‌به‌نفس به مرور افزایش پیدا کرده هرچند هیچ نقطه یا لحظه مخصوصی وجود ندارد که فرد ادعا کند در آن نقطه نسبت به آنچه انجام می‌دهد، آگاهی پیدا کند و تسلط کافی بر کسب‌وکار داشته باشد. کسب موفقیت و ارتقای جایگاه به‌مرور زمان اتفاق می‌افتد و در طول مسیر زیاد پیش می‌آید که فرد دائما احساس کمبود تجربه، دانش یا مهارت داشته باشد.
درست مانند شرایطی که یک کارآفرین برای اولین بار در مقابل افرادی قرار می‌گیرد و قرار است خود را به آن‌ها معرفی کند. تقریبا تمام کارآفرینان در این لحظه احساس می‌کنند حرف قابل توجهی برای ارائه ندارند اما واقعیت آن است که سخن گفتن از دانش، مهارت و تجربه‌های او تا حد زیادی انتظارات را در آن شرایط برآورده خواهد کرد. این همان سندروم ایمپاستر است که آگاهانه یا ناآگاهانه آن را تجربه می‌کنند زیرا حتی خواندن چند کتاب و مقاله در مورد یک موضوع می‌تواند موضوع کافی برای یک سخنرانی کامل را آماده کند چه برسد به اینکه فردی در مورد موضوعی تجربه عملی داشته باشد. درنتیجه کارآفرینی که ممکن است به‌تازگی وارد زمینه کاری خود شده باشد و تجربه کمی اندوخته باشد، نسبت به سایر افراد مطلع محسوب می‌شود و نسبت به تمام افرادی که این تجربه را نداشته‌اند، متخصص‌تر خواهد بود.

مقابله کارآفرینان با سندرم خودویرانگری

دو راه برای مقابله با این مشکل وجود دارد. راه اول این است که با روی گشاده پذیرای این سندرم باشید و بپذیرید که علت وقوع سندروم ایمپاستر، رشد و ارتقای جایگاه شغلی و دستیابی به موفقیت است. پذیرش اولین راهکار برای هر مشکلی است. هنگامی که پذیرش اولیه اتفاق بیفتد، سایر احساساتی که در این راه به فرد القا می‌شود را پذیرفته و مواجه با آن آسان‌تر خواهد شد. آگاهی نسبت به این احساسات از افتادن در دام کمبودها و عدم شایستگی‌ها جلوگیری می‌کند.
راه دوم برخورد صادقانه با خود در مورد دانسته‌ها و نادانسته‌هاست. لازم است افراد یاد بگیرند که بابت آنچه نمی‌دانند، احساس شرمساری نداشته باشند و به جای ارائه داشته‌ها به ارائه نداشته‌هایشان نپردازند. برای افزایش احساس اطمینان خود نسبت به آنچه اتفاق می‌افتد می‌توانید به صورت غیرمستقیم، درجه آگاهی و تسلط خود را در میان صحبت‌ها بگنجانید. برای مثال باتوجه به سابقه چند ساله من در مورد این موضوع می‌توانم بگویم که… در اینجا با اعتراف به میزان مهارت و تسلط خود در آن زمینه، فشار روانی وانمودگرایی را از روی خود برداشته و مطمئن می‌شوید که سطح مهارت‌ها با انتظاری که در مخاطب ایجاد کرده‌اید، تطابق دارد. با استفاده از این راهکار، علاوه‌بر اینکه به مخاطب معیاری برای سنجش اعتبار حرف‌های خود داده‌اید، از موقعیت و جایگاه خود نیز دربرابر تردید خود یا دیگران حمایت کرده‌اید.
حتی با تجربه‌ترین افراد هم ممکن است در زمینه کاری خود به سندروم ایمپاستر دچار شوند. بنابراین انتظار نداشته باشید که بدونه ذره‌ای تجربه چنین احساسی زمینه‌های جدیدتر را تجربه کرده و رشد کنید. اگر با چنین چالشی مواجه نیستید، فکر نکنید که تجربه این سندرم از شما دور است و هیچگاه به آن دچار نخواهید شد. سندرم خودویرانگری افراد توانمند همواره در کمین شخص شما و کسب‌وکارتان قرار دارد.

منبع:

  • https://www.forbes.com/sites/piasilva/2020/05/15/imposter-syndrome-in-your-business-and-how-to-overcome-it/

سایر مقالات نویسنده

مطالعات امکان سنجی اقتصادی یا (Economic Feasibility Study)
برای دستیابی به رشد و سودآوری در یک سازمان، ضرورت استفاده از برنامه‌ریزی احساس می‌شود. انتخاب و اولویت‌بندی سرمایه‌گذاری، مراحل بسیار حیاتی این فرآیند هستند که نیاز به انجام مطالعات امکان سنجی اقتصادی (Economic Feasibility Study) دارند. هدف اصلی این تجزیه‌وتحلیل، ارزیابی اقتصادی استراتژی مورد نظر است تا...
بیزینس پلن چیست؟
در دنیایی که بسیاری از کسب‌وکارهای کوچک در سال اول خود شکست می‌خورند، داشتن یک بیزینس پلن مشخص، دقیق و منسجم، اولین گام بسیار مهم برای راه‌اندازی کسب‌وکاری موفق است. بیزینس پلن یا به‌عبارت دیگر طرح کسب‌وکار که به‌صورت کوتاه BP (مخفف عبارت انگلیسی Business Plan) نیز نامیده...
ارزش گذاری برند یا Brand Value
باارزش‌ترین دارایی‌های شرکت، صرفاً محصولات و خدمات آن نیستند؛ امروزه، برند به‌عنوان یک دارایی مهم و ارزشمند شناخته می‌شود که موفقیت شرکت به آن بستگی دارد. با بهره‌گیری از دانش و تخصص در زمینه شناخت و بهینه‌سازی ارزش برند، می‌توان یک برنامه موثر برای بهره‌وری بلندمدت سرمایه‌گذاری ایجاد...
مطالعات امکان سنجی فنی استارتاپ ها
هنگامی که ایده‌ای شگفت‌انگیز برای محصولات یا خدماتی در نظر دارید، آیا بلافاصله شروع به ساخت آن می‌کنید؟ اما اگر در این مسیر با مشکلات فنی روبرو شوید که ممکن است منجر به ضایع شدن سرمایه و زمان شما شود، چه می‌کنید؟ در این نقطه، امکان سنجی فنی...

مقالات مشابه

startups team building
هنگامی که ایده اولیه در ذهن فاندر استارتاپ شکل می‌گیرد همه‌چیز آسان و راحت جلوه می‌کند اما به محض فرونشستن هیجان‌های اولیه و جدی‌تر شدن مسائل، متوجه می‌شوید که کار کردن در کنار افراد با ذهنیت‌های متفاوت بسیار دشوار است. بیت شعر که عشق آسان نمود اول ولی...
تست کلیفتون در تیم سازی استارتاپ ها
آیا تا به حال از تست کلیفتون گالوپ (Clifton Strengths) استفاده کرده‌اید؟ استفاده از تست کلیفتون در تیم سازی استارتاپ ها، بسیار متداول است. می‌دانیم که در تشکیل تیم استارتاپی، توجه به شخصیت افراد نیز در کنار تخصص‌ آن‌ها اهمیت دارد. بنابراین، شناسایی روحیات افرادی که قرار است...
ویژگی های مدیرعامل استارتاپ (CEO)
CEO یا مدیرعامل استارتاپ، نقشی اساسی در حرکت موفقیت‌آمیز استارتاپ‌ها در فضای ابهام و عدم‌قطعیت دارد. در مواجه با چالش‌های پیش‌رو، نقش یک CEO استارتاپ می‌تواند بسیار پررنگ باشد. مدیرعامل یک استارتاپ دو وظیفه متفاوت دارد؛ یکی از آن‌ها مدیر بودن و دیگری رهبر بودن است. با وجود...
آشنایی با شکل‌گیری فرهنگ استارتاپی در کسب‌وکارها
فرهنگ سازمانی یکی از مواردی است که کمک می‌کند استارتاپ‌ها به بیراهه نروند و بتوانند محیط مناسبی برای دستیابی به بهترین عملکرد فراهم کنند. می‌دانیم که تعداد بالایی از کسب‌وکارها (در حدود ۹۰ درصد) پس از تاسیس در همان مراحل ابتدایی شکست می‌خوردند. زیرا آن‌ها مدل کسب‌وکار بادوامی...

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

این فیلد را پر کنید
این فیلد را پر کنید
لطفاً یک نشانی ایمیل معتبر بنویسید.